دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کامیابی» ثبت شده است

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۲۳
تیم دانشکده موفقیت

در بخش اول فهمیدیم که زندگی همچون خیابانی است که همه افراد درآن در حال حرکتند و سه نوع مسافر بر حسب نگرش به زندگی و وضعیت مالی و اجتماعی در آن در حال حرکتند: مسافران پیاده رو، مسافران خط کندرو و مسافران خط تندرو که هر یک دارای مشخصاتی هستند و نهایتاً وضع زندگی آنها به ترتیب فقر، زندگی متوسط و زندگی متول می باشد.

اکثر افراد در طول مدت زندگی مسافران پیاده رو هستند. آنها نقشه مسیر پیاده رو انتخاب میکنند. 

شعارشان: امروز زندگی کن بیخیال فردا!

ادراک از قرض و بدهی: قرض بگیر، وام بگیر و باهاش بهترینها رو بخر. به صورت قسطی خرید کن ماشین بخر ویلا بخر، خانه بخر

ادراک از زمان: زمان چیزی که این افراد بسیار دارند پس حسابی دوست دارند تلفش کنند.

ادراک از آموزش: با زور معلم و تک ماده و والدین تحصیلات دبیرستان را انجام می دهند در بهترین حالت دیپلم میگیرند.

ادراک از پول : هرچی در می آورند خرج می کنند چرا باید به فکر فردا باشند؟!

منبع اولیه درآمد: هر جا پول بدهند کار میکنند و اگر جایی پول بیشتر بدهند می روند آنجا و برنامه ای برای شغلشان ندارند.

شتاب دهنده اولیه ثروت (منظور چیزی که بتواند برای رسیدن به آنها شتاب دهد که در بخش های آینده بیشتر از آن صحبت خواهد شد): تنها ذهنیت آنها برای ثروتمند شدن شانس است مثل برنده شدن در لاتاری، قرعه کشی بانکی و قمار.

ادراک از ثروت : این افراد نهایتاً با یک مشت اسباب بازی که برنده میشوند می میرند.

فرمول ثروت (توضیح مفصل این مفهوم در بخش های اینده) : ثروت = درآمد + بدهی

اگر بخواهید ثروت آنها را بسنجنید یا حقوقشان است (چون اصولا منبع درآمد دیگیری ندارند) و یا وام و بدهی

مقصد: کدام مقصد ؟؟ من فقط به امروز فکر میکنم!!

مسئولیت پذیری و کنترل بر زندگی: " من یک قربانی هستم. تمام اتفاقات بد برای من می افتد. اگر فلانی زیر آّب منو نمی زد فلان کاره بودم" اصولا معتقدند وضعیتشان بر میگردد به شانس بد و اینکه بقیه برایشان توطئه می کنند تا عقب بیافتند.

ادراک از زندگی : " زندگی کوتاه است. پس حسابی کیف میکنم. امروز می چسبم گور بابای فردا . تا فردا کی مرده کی زنده"

نتیجه زندگی این افراد: زندگی بخور و نمیر، فقر، همیشه از زندگی عقب بودن، ...

اگر این عبارت برای شما آشناست شما احتمالاً مسافران پیاده رو هستید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۸
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت

آموزش

یکی از موضوعاتی که امروز گریبان گیر جامعه شده است بحث مدرک گرایی و ادامه تحصیل است. هر کس  تلاش میکند تا آنجا که امکان دارد تحصیلات خود را بالا ببرد. گاهی افراد بی وقفه تا مقطع دکتری تحصیل میکنند اما اکنون میبینیم که همین دکتران عزیز امکان جذب بازار کار را ندارند و مجبور هستند به شغلهایی غیر مرتبط و گاه بسیار پایین تر از سطح تحصیلیشان تن در دهند.

جامعه شناسان بسیار در این باره تحلیل های ریز و درشت داده اند که امکان بررسی آن در این جا نمی گنجد.

ما میخواهیم به صورت کاملا ساده این موضوع را ریشه یابی کنیم و ببینیم مشکل چیست. برای قشر متوسط (و نه ثروتمند) که بخش وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند و معمولا به دنبال کار کارمندی (منظور در اینجا کار برای کسی دیگر است نه همان چیزی که ما از کارمندی در ذهن داریم) هستند با توجه به رقابتی اکنون در یافتن کار و سیل عظیم بیکاران وجود دارد چیزی است با عنوان "ارزش ذاتی".

ارزش ذاتی چیزی است که بقیه حاضرند برای آن به شما پول بدهند. چیزی است که کارفرمایان به آن نیاز دارند و در قبلش هزینه میکنند. هر چه ارزش ذاتی شخصی بیشتر باشد بقیه حاضرند پول بیشتری به شخص بدهند. به عنوان مثال افرادی که تخصص هایی خاص دارند که تعداد کمی از افراد دارای این تخصص هستند ارزش ذاتی این افراد بیشتر است و به تبع پول بیشتری هم به این افراد پرداخت میگردد.

یکی از فاکتورهایی که ارزش ذاتی یک شخص (کارمند) را بالا می برد تحصیلات است. این افراد سعی میکنن با تحصیلات بیشتر ارزش ذاتی بیشتری برای خود کسب کنند. حتما شنیده اید که برخی از افراد پول گزافی می دهند و مدرک می خرند آیا واقعاً یک تکه کاغذ کوچک ارزش این هزینه زیاد را دارد. بله چون برایشان ارزش ذاتی به ارمغان می آورد.

این تفکرات و دنیای قشر متوسط حال برویم به تفکرات قشر ثروتمند که نظر آنها چیست؟

اگر شما در زندگی افراد موفق و ثروتمند دقیق شوید یکی از بارز ترین خصوصیات این افراد مطالعه است و از چیزی به عنوان آموزش همیشگی نام می برند. جالب است که افراد سوپر ثروتمندی مثل استیو جابز فقید یا بیل گیتس حتی دانشگاه را در میانه راه رها میکنند و به دنبال علایق خود می روند. خوب واضح است چون این افراد نمیخواهند قشر متوسط باشند پس همانند قشر متوسط نیز فکر و عمل نمی کنند.

البته آموزش همیشگی برای این افراد بسیار مهم است و همواره به آن تاکیید میکنند اما مدل این آموزش با آموزش اکادمیکی که ما می دانیم فرق میکند.

آموزش آنها شامل مطالعه کتابهای مرتبط با فعالیتشان و مقالات و مطالب، شرکت در سمینار، شرکت در کلاس های آموزش، دیدن فیلم های آموزشی می باشد که بابت خیلی از آنها هم هیچ مدرکی نمیگیرند بر عکس ما که همیشه به فکر مدرک می باشند.

البته در آخر ذکر این مورد مهم است که در اینجا قصد تحقیر طبقه متوسط وجود ندارد یا عیب جویی وجود ندارد بلکه موضوع این است افرادی که میخواهند در این طبقه باشند باید طبق قواعد این طبقه عمل کنند و اگر کسی تمایل دارد در طبقه ثروتمندان باشد باید به قواعد آن طبقه بازی کند. دیگر قوانین طبقه متوسط کارساز نخواهد بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت

معادله پول در برابر زمان!

زمان بزرگترین سرمایه هر کسی است که محدود است. همه ما از زمان تولد تا زمان مرگ زمان محدودی در اختیار داریم و به هیچ شیوه ممکن امکان 

افزایش مجدد این سرمایه را در اختیار نخواهیم داشت. این ثانیه ای که اکنون شما در حال مطالعه این درس هستید بر نخواهد گشت. به هیچ شیوه ممکن!!

پس به عبارتی می توان گفت زمان مهمترین و با ازش ترین سرمایه ماست. شاید بتوان پول از دست رفته، ارتباط از دست رفته، خانه از دست رفنه را 

مجدداً به عنوان سرمایه باز گرداند اما درباره زمان خیر. 

اگر به دقت به کارهایی که در طول روز انجام می دهید نظاره کنید می بینید که آنچنان توجه ای به این سرمایه محدود نمی شود. گویی که این سرمایه نا محدود است و هرگز به اتمام نمی رسد. ما آنچنان با دست و دلبازی با این مهم ترین سرمایه خود برخورد می کنیم که حتی در برخورد با بی ازش ترین چیزها این گونه عمل نمی کنیم. در صف رستوران می ایستیم. در ترافیک زمان تلف میکنیم. تمام مدت شبانه روز مشغول تماشای تلویزیون هستیم. با دوستان خود در حال صحبت های بی مورد و کشتن زمانیم. در ادارات و موسسات زمان خود را می کشیم تا روز کاری به پایان برسد و روی کاناپه به دیدن برنامه مورد علاقه خود بپردازیم.

اما ثروتمندان جور دیگری فکر میکنن و برای زمانشان ارزش قائل هستند. حتی سعی میکنن کارها را به دیگران منتقل کنند و خود به کارهای مهمتری بپردازند. اما هیچ گاه این موضوع را به دیگران نمی گویند. علاقه ندارند که دیگران پی به ارزش این سرمایه خود ببرند چرا که در اینصورت مجبوراً هزینه بسیار زیادی برای استفاده زمان دیگران پرداخت کنند. این داستان زمانی فاجعه تر می شود که ما پی می بریم که در ازای زمان خود چقدر پول میگیریم. افراد بسیار زیادی در دام  پول در ازای زمان افتاده اند. اما به چه قیمتی؟؟ 

برخی از از ما شاید 1 دلار نیز به ازای یکساعت از زمانی که صرف میکنیم دریافت نکنیم. اما آیا ثروتمندان این مطلب را به ما میگویند؟؟ هرگز!!!

این دامی است که برای ما مهیا شده است. زمان صرف کن و پول در بیاور. اما آیا واقعا به این شیوه می توان همچون آنها ثروتمند شد؟؟

باز هم هرگز!!!

شما زمانی محدودی در طول شبانه روز دارید و حتی زمان محدودتری برای انجام کارها در طول روزتان دارید پس پولی که در برابر زمان کسب میکنید نیز محدود خواهد بود.

شما هیچ ثروتمندی را نمی یابید که در دام "پول در ازای زمان " گیر افتاده باشد بلکه آنها اموخته اند از این دام برای دیگران استفاده کنند و سرمایه گرانبهای شما را به ارزان ترین مبلغ ممکن می خرند. به عبارتی شما در حال فروش زندگی خود به آنها هستید.

چقدر حاضرید برای زندگی تان پول بگیرید؟؟ 1000 دلار؟ 10000 دلار؟ 100000 دلار؟ 1000000 دلار؟ در حالیکه می بینید ناخواسته به راحتی و به مبلغی بسیار پایین تر در حال فروش آن هستید. به چه کسی؟ خوب معلوم است ثروتمندان.

خوب در این موضوغ تفکر کنید....

ثروتمندان هیچگاه به شما نخواهند گفت که : وقت طلاست!!.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۲
تیم دانشکده موفقیت

اصل پارتو چیست؟

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

ویلفردو پارتو یک اقتصاد دان ایتالیایی بود که متوجه شد تنها ۲۰ درصد خانواده های ایتالیایی صاحب ۸۰ درصد پول کشور هستند. او با الهام از این واقعیت شروع به استفاده از قانون ۲۰/۸۰ در تمام امور زندگی اش کرد. به عنوان مثال ۲۰ درصد کاشت در باغش ۸۰ درصد محصول برداشت می کند. به نظر می رسد این الگو را می توان در تمام شرایط زندگی به کار برد. شاید از خودتان بپرسید ۸۰ درصد محصول چه ارتباطی به زمان و توانایی موفقیت ما دارد؟ بسیار خب پس مطلب را تا انتها بخوانید.

۲۰ درصد تلاش برابر است با ۸۰ درصد نتیجه

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

شاید این در ابتدا کمی گیج کننده باشد اما اگر از اصل پارتو پیروی کنیم متوجه می شویم که ۲۰ درصد تلاش ۸۰ درصد نتیجه می دهد. این یعنی از بین ۱۰ کاری که قرار است در روز انجام دهید ۸ تا از آن ها مهم نیستند. کاری که باید انجام دهید این است که آن ۲ کار مهم تر را تعیین و با آن ها شروع کنید. اگر روی ۲۰ درصد تمرکز نکنید ۸۰ درصد از زمانتان را از دست خواهید داد.

از کجا بدانم چه کاری مهم تر است؟

برای این کار باید با اراده و مصمم باشید. مهم ترین کارها معمولا سخت ترین و پیچیده ترین آن هاست. اینجاست که ذهنمان قفل می کند و به جای به کار بردن تلاش و انرژی مان در فعالیت هایی که برایمان مهم هستند کارهای راحت تری که مهم نیستند انجام دهیم.

قدم بعدی چیست؟

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

برای شروع ۶ تا از اولویت های روز بعد را روی کاغذ بنویسید و روی مورد پنج به بعد خط بکشید. حالا اولویت های باقیمانده را روی یک کاغذ یادداشت بنویسید و جایی جلوی دید قرار دهید. روزتان را با کارهایی که در اولویت هستند شروع کنید و اجازه ندهید چیزی حواستان را پرت کند. به هیچ کار دیگری فکر نکنید و اگر چیزی از ذهنتان بیرون نمی رود آن را بنویسید و دوباره به آن بپردازید.

قرار بود با شغل آزاد وقت بیشتری داشته باشم اما ۲۴ ساعته کار می کنم

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

اگر شغل آزاد دارید از بسیاری از حقوق و مزایا مثل حقوق بازنشستگی و بیمه برخوردار نیستید. به همین دلیل ناامید می شوید و پروژه های بیشتری را دست می گیرید و هیچوقت روی یک کار تمرکز نمی کنید. اما در واقع ۸۰ درصد پروژه های شما تنها ۲۰ درصد سود در بر خواهد داشت. اگر به جای انجام پروژه های متعدد روی مشتری های پول سازتان تمرکز کنید و ارتباط طولانی مدت با آن ها برقرار کنید با ۲۰ درصد تلاش به ۸۰ درصد سود خواهید رسید.

وقت پاکسازی

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

اگر مدیر هستید باید بدانید کدام یک از کارمندان تان ۸۰ درصد نتیجه را به شما می دهند و وقت محدودتان را روی آن ها تمرکز کنید.

اگر کمد لباس تان پر از لباس هایی که هیچوقت نمی پوشید لیستی از چیزهایی که حداقل یک بار در ماه میپوشید را تهیه کنید و از بقیه لباس ها خلاص شوید. هیچوقت دلتان برای لباسی که سالی یک بار هم نمی پوشید تنگ نخواهد شد.

اگر بهترین دوست تان را از دست داده اید و دورو برتان را با دوستان متعددی شلوغ کرده اید متوجه می شوید که با ۸۰ درصد تلاش تنها ۲۰ درصد از بودن در کنار آن ها لذت می برید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۵
تیم دانشکده موفقیت
۱- محصولات بد نفروشید
۲- به زندگی معمولی راضی نباشید
۳- به کاری که میکنید عشق بورزید
۴- چیزی طراحی کنید مناسب خودتان
۵- یک تیم عالی بسازید
۶- برای پول کار نکنید
۷- به محصول خود افتخار کنید
۸- نیازهای مشتری را در نظر بگیرید
۹- بازاریابی یعنی معرفی ارزش
۱۰-نترس و جستجو گر بمانید
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۷ ، ۲۲:۱۶
تیم دانشکده موفقیت

اولین کشف در مورد الگوهای فکرکردن در مورد ثروتمندان خودساخته، این است که آ نها عادت دارند در بیشتر مواقع به شرایط استقلال مالی فکر کنند. در سنین جوانی یا در نقطه خاصی از زندگی، آ نها بر دستیابی به اهدافی خاص برای موفقیت مالی تمرکز م یکنند. ثروتمندان خودساخته برای خود این قانون را ایجاد م یکنند تا هر فداکاری لازم برای دستیابی به این اهداف مالی را انجام دهند. آن ها زندگی مالی خود را صرف سازماندهی و سازماندهی مجدد  میکنند تا جایی که همه موارد هماهنگ باشند و در حرکت به سوی تحقق آن اهداف خاص مالی به آ نها کمک کنند.

چگونه ثروتمندان خودساخته، اهداف مالی خود را تعیین م یکنند بسیاری افراد در رابطه با پول، عاد تهایی خلاف عاد تهای ثروتمندان خودساخته دارند. اکثر افراد به جای تعیین اهداف مالی و فکر کردن در مورد پس انداز پول و موفقیت مالی، به خرج کردن و لذت بردن از هر پولی که به دستشان می رسد و هر چیزی که می توانند از دوستا نشان قرض بگیرند یا در کارت اعتباری آنان موجود است، فکر م یکنند. در مورد خصوصیات کارآفرینانموفق و را ههای ایجاد تجارت موفق به سایت من با نام گزارش را ههای ثروت مراجعه کنید.

در نقط های خاص از زندگی، هر فردی به چهارراه اهداف مالی خود می رسد. یک راه به سمت درآمد، پس انداز و جمع کردن پول می رود، درحالیکه راه دیگر به سمت درآمد، هزینه و قرض پیش م یرود. به عنوان فردی بالغ و مسوول، باید تصمیم بگیرید که م یخواهید به کدام راه بروید. مهم نیست که تاکنون در کدامین راه قدم برمی داشتید، شما آزادید راهی را که از امروز م یخواهید سپری کنید، انتخاب کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۷
تیم دانشکده موفقیت

آنچه داراها میکنند بسیار ساده است. بسیاری از ثروتمندان چندان درس نخوانده اند. زیرا بخش عملی کار آنان چندان دشوار و پیچیده نیست.بزرگترین دارایی ثروتمندان این است که متفاوت از دیگران میاندیشند. بودن- انجام دادن- داشتن. اینها سه واژه کلیدی مسیر حرکت به سوی پیروزی اند. داشتن عبارت از هدف است. اغلب مردم در پی داشتن هدفی به دنبال بررسی آنچه باید برای رسیدن به آن انجام دهند میافتند.

درحالی که ابتدا باید ببینند که کجا هستند . بودن، همان اندیشه های ماست. تفاوت در کردار دست اندر کاران کسب و کار وسرمایه گذاران نیست، بلکه در چگونگی اندیشیدن و چه بودن افراد، در ریشه و گوهر وجودشان است. گروهه ای چهارگانه، خواسته ها و نیازهای متفاوتی دارند که پیشتر گفته شد. این تفاوت در خواسته هاست که تفاوت در چگونه بودن آنها را شکل میدهد. بخش بزرگی از انسان بودن، انسانیت است و انسانیت یعنی داشتن احساس . احساس ها در افراد مختلف یکسان است، تفاوت در نحوه برخورد و مدیریت آنها در

افراد متفاوت است. بزرگترین عامل ایجاد ناکامی مالی، ترس از، از دست دادن پول است. از همین رو اغلب با احتیاط بازی میکنیم و میکوشیم تا مهار اوضاع را در دست داشته باشیم. همه ما در زندگی مواقعی را تجربه کرده ایم که در آنها احساسمان بر منطق چیره شده است.

 میگویند هوش احساسی انسان 24 برابر هوش استدلالی است. به همین دلیل باید مدیریت بر احساس ها را بیاموزیم. باید به گفتگوهای درونی خود بها دهیم . د رحرکت از موقعیت طلب تضمین شغلی به موقعیت خواستن آزادی مالی باید بدانیم که آنچه در یک طرف منطقی است ممکن است در سمت دیگر غیرمنطقی باشد . در این راه بهترین راهنما همان ندای درونی خود ماست که تشخیص دهیم کدام اندیشه منطقی است و کدام نه. سخنان ما، اندیشه هایمان را شکل میدهند. باید از سخنان منفیبافانه اجتناب کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۰
تیم دانشکده موفقیت

کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند  که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند . بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.

 هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم. به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند . به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید.

 نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کار ببندید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۷
تیم دانشکده موفقیت