دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میلیونر شدن» ثبت شده است

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۳۲
تیم دانشکده موفقیت

همه ما بیصبرانه در پی تغییر در خود هستیم چرا که انسان کامل نیست و لازمه رسیدن به تکامل تغییر مداوم هست. همه ما دوست داریم عادت های خوبی در خود ایجاد کنیم و عادتهای بد را از شخصیت خود حذف کنیم. این خواسته تمام افراد هست و هیچ استثنایی نداره. اگر ما قادر به تغییر در خود نباشیم تمام زندگی درجا خواهیم زد و هیچ پیشرفتی نخواهیم داشت.

قانون علت و معلول هم معرف حضور همه هست. این قانونی جهانی و به طور خلاصه میگه برای هر پدیده علتی وجود داره. هر جا اتفاقی داره میوفته حتما دلیلی پشتش هست. اگر بارون میاد به دلیل وجود ابرهاست. اگر روز  هست به دلیل وجود خورشید. اگر شما عصبانی هستید حتما علتی داره که عصبانی شدید یا اگر خوشحالید حتما به دلیلی احساس خوشحالی میکنید.

همیشه به یاد داشته باشید یه تغییر خوب یه تغییر پایدار و ماندگاره یعنی اگر تغییری کوتاه مدت به خود بدهید و دوباره برگردید به روال گذشته در اصل این تغییر هیچ ارزشی نداشته و نمیتونه باعث پیشرفت شما باشه.

برای اینکه تغییر پایدار باشه ما باید ریشه یا به عبارت دیگه علت رو از بین ببریم در غیر اینصورت با تغییر معلول همیشه تغییر کوتاه مدت خواهید داشت.

باید کار ریشه ای انجام بشه یا به قول قدیمیها دندون خراب رو از ریشه کند.

حالا شما یه رفتار بد دارید که میخواهید تغییر بدید از اونجایی که این رفتار معلول هست نمیتونید با تغییر اون یه تغییر پایدار داشته باشید بلکه باید ریشه این رفتار رو پیدا کنید و تغییر بدید به همین راحتی. مثلا عصبانیت. شما عصبانی میشید به دلیلی (علت) و حرفهایی میزنید که بعدا به شدت از اونها پشیمون میشید. شاید این حرفها به قدری بد باشند که دل شریک زندگیتون رو بشکنن یا باعث جریحه دار شدن غرور کسی بشن و هیچگاه دیگه نشه جبرانشون کرد.حالا فرض کنید میخواهید این رفتارو تغییر بدید شما نمیتونید توی عصبانی شدن تغییری ایجاد کنید بلکه باید دلیل عصبانی شدن رو تغییر بدید. به طور مثال شما انتقاد پذیر نیستید و به محض انتقاد ازتون از کوره در می رید.اینکه بگید دفعه بعد که کسی انتقاد کرد عصبانی نمیشم موجب تغییر نخواهد شد بلکه شما باید انتقاد ناپذیری رو تغییر بدید. مثلا به جنبهای مثبت انتقاد سازنده فکر کنید به اینکه به جای عصبانی شدن به هر انتقادی به خوبی فکر کنید و اگر درست بود سعی کنید فکر به حالش کنید و اگر هم غلط بود بتونید در کمال ارامش از خودتون دفاع کنید. در این جور مسایل همیشه کسی که عصبانی میشه بازنده خواهد بود و همه حق را به نفر درگیری میدن حتی اگه انتقادش به دور از واقعیت باشه.

اگر این مطلب برای شما سودمند بود لطفا کامنت بذارید یا اگه نجربه ای توی این زمینه دارید که شاید برای کسی مفید باشه...ممنون

منتظر مطالب بعدی ما از آنتونی رابینز باشید....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۲۳
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت

یکی از زیبا ترین و ساده ترین تشبیهاتی که درباره انسان و زندگی گفته شده است تشبیه زندگی به خیابانی است که همه انسانها در آن مشغول حرکت می باشند. این خیابان از ابتدا که تولد هر  انسان است آغاز و انتها که مرگ انسان است ختم میشود از این تشبیه آقای MJ DEMARCO برای بیان رموز موفقیت و ثروت استفاده نموده است که می توان گفت یکی از زیبا ترین و کاربردی ترین کتابهای موفقیت را به رشته تحریر در آورده است.

از انجایی که هر خیابان معمولی دارای سه بخش : "پیاده رو" ، " خط کندرو" و "خط تندرو" می باشد پس تمامی انسانها در طول حرکت خود از تولد تا مرگ در یکی از این سه بخش در حال حرکت هستند : " مسافران پیاده رو"، "مسافران بخش کندرو" و " مسافران بخش تندرو". 

هر انسانی که در یکی از این سه بخش در حال حرکت است بسته به اینکه در کدام مسیر حرکت میکند دارای شخصیت ، وضعیت مالی و نوع زندگی مشترک است. این انسانها هر که باشند نتیجه مسیر حرکت برای آنها یکسان است:

 مسیر پیاده رو عوعماً به فقر می رسد. افراد این مسیر همیشه به امروز فکر میکنند هر آنچه در می آوردند خرج میکنند. به این معتقدند که امروز خوش باش چرا که ممکن است فردایی نباشد. با وامهای فراوان تن به خرید ماشین و ساعت های آنچنانی می دهند. مسافرتهای گوناگون می روند و اینها در انتهای کار هیچ نخواهند  داشت معمولا ورشکسته می شوند و در فقر می میرند. شاید چند صباحی خوش باشند اما این مقطعی کوتاه است. 

مسافران خط کند رو عموماً افرادی هستند با زندگی کاملا متوسط. کارمندان و کارگران. آنها که همیشه به فکر فردا هستند. به فکر بازنشستگی. هر آنچه در می آورند را ذخبره ممکند برای فردای پیری، بخور و نمیری دارند. اهل ریسک نیستند. دائما در فکر از دست دادن کارشان هستند. نهایت فکر اقتصادی آنها مبلغی است که ذخیره میکنند و سود بانکیش را می گیرند. انها در بهترین حالت زندگی متوسطی خواهند داشت. هیچگاه طعم بهترین ها را نخواهند کشید. نقش زندگی آنها کاملا مشخص است. صبح بیدار میشوند سرکار می روند . شب با خستگی به خانه باز میگردند. ساعتی پای تلویزیون مینشینند، می خوابند و دوباره تکرار. شعارشان آهسته برو تا بازنشستگی.

مسافران خط تندرو افرادی ثروتمند و پولدار هستند. اهل ریسکنند. اهل سرمایه گذاری هستند. به این معتقدند که زودتر میشود به موفقیت رسید. هم بهترینها را می خرند هم سرمایه گذاری میکنند. شعارشان تند برو تا به مقصد. مقصد ثروت، موفقیت، پیروزی.آنها در جوانی بازنشسته میشوند. زمانی که همه در حال دیدن فیلم و سریالند خود را آموزش می دهند، کتاب میخوانند، نقشه می کشند. 

ایا آنها منحصر به فردند؟ خیر؟ آیا عجیب و غریبند؟ خیر. آیا باهوشند؟ خیر. آیا تحصیلات دانشگاهی دارند؟ خیر. آیا پدری ثروتمند دارند؟ خیر.

بس چه هستند و چه میکنند؟.....


"ادامه دارد".....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۲۰:۱۵
تیم دانشکده موفقیت


دو در ازای پنج



اکثر ما وقتی سال جدید شروع میشود به محض اینکه تقویم جدید به دستمان می رسد اولین کاری که انجام می دهیم شروع به چک کردن تعطیلات تقویم میکنیم تا ببینیم در سال آینده تعطیلات چگونه قرار گرفته اند. جند روز تعطیلی داریم؟ چند روز تعطیلی شنبه داریم؟چند روز تعطیلی چهارشنبه داریم؟ 

اکثر ما در طول هفته کار میکنیم به امیدی تعطیلی آخر هفته. همه ما پنج روز کار میکنیم به امید دو روز تعطیلی البته به استثنای افرادی که پنجشنبه ها هم سر کار میروند و این معامله ماست دو روز تعطیلی به ازای 5 روز کار!!

آیا این عادلانه است؟ آیا ثروتمندان نیز همگونه کار میکنند؟؟ مسلماً نه. چرا؟ چون شما برایشان کار میکنید. چون شما هستید و کارشان را میگردانید پس نیازی نیست آنها تقویم به دست بگیرند و تعطیلات را بشمارند. وقتی شما هستید چرا باید نگران تعطیلات باشند. تازه اگر نیاز شد شما را آخر هفته هم سر کار میکشند. 

در زندگی معادله ای وجود دارد شما زمانی از عمرتان را صرف میکنید تا پول در بیاورید و با آن پول چکار میکنید؟ در زمان آزاد خود آنرا خرج میکنید. اکثر تفریحات ما و هزینه های ما در زندگی برای زمان آزادمان است چون در آن زمان است که ما واقعاً زندگی میکنیم و کاری که دوست داریم انجام میدهیم.

پس این معادله یک نامعادله است. 5 روز از عمرتان را برای 2 روز می فروشید آنهم به چه قیمتی؟؟؟!!

اگر برای کسی کار میکنید و او به شما پول میدهد در واقع دارد پول عمر شما را میدهد. حاضر هستید بابت عمرتان چقدر پول بگیرید؟؟ در واقع کاری که باید او انجام دهد و از عمرش هزینه کند را با صرف هزینه اندک به شما واگذار میکند و خودش از عمرش در جهت کاری که دوست دارد استفاده میکند. اگر درست فکر کنیم این یک نوع برده داری است آنهم از بدترین نوع آن چراکه شما عمرتان را می فروشید.

شما کار میکنید از سلامتی و از مهمترین منابعی که در اختیار دارید یعنی عمرتان که دیگر قابل بازگشت نیست هزینه میکنید تا دیگری پول روی پول بگذارد و به کاری که علاقه دارد مشغول باشد. حالا فرض کنید وقت دکتر دارید و در میان کار باید مرخصی بگیرید و به مطب بروید.جالب است که باید برای عمر خودتان اجازه بگیرید. اجازه هست که من بروم به سلامتییم برسم تا بتونم باز برای شما کار کنم؟؟ که معمولاً با اخم و تخم مدیر مربوطه مواجه می شوید که از روی بی میلی و با هزار و یک شرط و شروط اجازه میدهد چرا که اگر شما سالم نباشید نمی توانید کار او را به پیش ببرید.

می بینید این ظالمانه ترین چیزی است که وجود دارد....


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۰
تیم دانشکده موفقیت


بسیاری از ما انتخاب های زندگیمان را نه بر اساس منطق بلکه بر اساس احساساست، سخن دیگران و گاهی هوس انجام میدهیم.

این انتخاب ها دقیقا به مانند اتوبوسی است که ما را نه به آن مقصدی که مد نظرمان هست بلکه به ناکجا آباد می برد که گاهی این کجا آباد بسیار برایمان گران تمام خواهد شد. تمام زندگی ما، جایی که اکنون در زندگی ایستاده ایم، شغلی که در آن کار میکنیم، شخصی که به همسری خویش برگزیده ایم، فیزیک بدنمان، نوع شخصیت مان، ارتباط اجتماعی مان همه و همه معلول تصمیم هایی است که در زندگی گرفته ایم. فقط کافی است به گذشته برگردید و فرض کنید اگر به جای تصمیمی که در گذشته گرفته اید تصمیم دیگری می گرفتید شیوه زندگیتان چقدر تغییر میکرد. اگر رشته دانشگاهی دیگری انتخاب میکردید، اگر همسر دیگیر انتخاب میکردید، اگر درس خوانده بودید یا یگر درس نخوانده بودید...

انتخاب های ما زندگیمان را می سازند به همین سادگی!! و ما با این مهمترین عنصر زندگیمان چگونه برخورد میکنیم. آیا واقعا با دید باز و تفکر کامل تصمیم گیری میکنیم یا خیر از روی هوس و گاهی جهت خوشایند دیگران.

تصمیم گیری و انتخاب مهمترین اختیار شما در زندگی است و انسان تنها در دو چیز حق انتخاب ندارد: پدر و مادر و محل تولد...

در سایر موارد این تصمیم های ماست که سرنوشت ما را رقم میزند. زندگی مارا شکل می دهد و شخصیت ما را می سازد.

پس به جای تصمیم گیری نادرست و سوار شدن به اتوبوسی به نام هوس، سوار بر اتوبوسی شوید که بدانید به کدامین سو می رود و مقصد نهایی آن کجاست تا سر از جاهای عجیب و غریب در زندگی در نیاورید...



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۵۷
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۵
تیم دانشکده موفقیت

تصور بکنید فروشگاهی وجود داشت که برنامه ریزی ذهنی می فروخت. می توانستید از این فروشگاه هر خود انگاره، باور و نگرشی را که می خواهید آن را در کامپیوتر ذهنتان قرار بدهید، خریداری کنید .اگر فروشگاهی با این مشخصات وجود داشت و می توانستید از آن آنچه را می خواهید خریداری کنید، چه چیزی را انتخاب می کردید؟ پیشنهادی دارم.به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که شادترین و موفق ترین مردم در دنیای شما از چه باورهایی برخوردارند و بعد همین باورها را برای خود انتخاب کنید. این باورها را در کامپیوتر مغز خود بارگیری کنید و بعد همان برنامه آنها را به اجرا بگذارد.

خوشبختانه، با توجه به صدها مصاحبه با اشخاص موفق، دقیقاً می دانیم که آنها چگونه برنامه ریزی شده اند و از دوران کودکی به بعد چه باورهایی را در من آدم بسیار خوبی هستم و قرار است که به موفقیتهای »: خود ایجاد نموده اند. مهم ترین باوری که می توانید برای خود انتخاب کنید این باور است بزرگ در زندگی خود دست یابم.هر اتفاقی که تاکنون برای من روی داده، از اتفاقات خوب گرفته تا بد، بخشی از دستیابی به موفقیتی است که به طور«. یقین به آن دست خواهم یافت اگر قطعاً بر این باور باشید که تضمین شده هستید که به موفقیت دست پیدا کنید، اگر بر این باور باشید که همه موانع و مشکلات برای آن است که به موفقیت برسید، در این صورت لحظه ای متوقف نمی شوید .برای خودتان هدفهای بزرگ و عالی در نطر می گیرید و با هر شکستی که می خورید، با نیرویی مضاعف دوباره دست به کار می شوید.شما با تغییر دادن اندیشه خود، زندگی تان را تغییر می دهید .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۵:۲۰
تیم دانشکده موفقیت

برای سرمایه گذاری باید تمام جوانب را درنظر گرفت، فرصتهایی که آن سرمایه گذاری ایجاد میکند و تهدیدهایی که متوجه آن است . قوانین مالیاتی، تغییرات برنامه ریزی ها، اوضاع اقتصادی، بازده سرمایه گذاری، زمان بازگشت آن و ... در هرحال باید درنظر داشت که نباید در یک سرمایه گذاری از جیب هزینه شود. افراد عادی در سرمایه گذاری 95 % با چشم سر میبینند و 5 % با مغز در حالیکه این روند باید دقیقاً وارونه شود.

 کسانی که مغز خود را به دیدن پول و فرصتهای مالی عادت دهند به قدرتی باور نکردنی دست می یابند. به رهگیری از راهنمایی های افراد ناآگاه بزرگترین آفت سرمایه گذاری است. برای پرورش مغز به دیدن پول باید دانش مالی آموخت . سرمایه گذاری نیز مانند تمام فنون وتخصصهای دیگر زبان ویژه خود را دارد که کلمات آن اعداد و ارقامند. چنانچه چنین دانشی نداشته باشید حتی توصیه های مشاوران نیز برایتان نامفهومخواهد بود . کارگزاران بانک نیز گرچه به ما دروغ نمیگویند، تمام حقیقت را نیز ابراز نمیدارند.

هر چه بدهکارتر باشید نادارترید و هرچه مردم به شما بدهکار باشند داراترید . ما همگی ناگزیر از بدهکار بودنیم اما باید کاری کنیم که بدهی های بزرگمان را دیگران بپردازند. پول هم یک بازی است. نباید به آن به چشم یک ابزار بقا و حتی خود زندگی نگریست. باید قواعد این بازی را بدانیم و در سمت مناسب این بازی قرار گیریم و نگذاریم دیگران ما را بازیچه خود قرار دهند. بسیاری از مردم با تکیه به عبارات آشنا و بدبینانه فرصت های مناسب پیش روی خود را نمیبینند و یا از دست می دهند. اینان توجهی به آمار و ارقام ندارند و همین باعث گرفتاری مالیشان میشود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۴۹
تیم دانشکده موفقیت

گام 5 : مرشد گزینی

کسی را مرشد قراردهید که خود پیشتر راه مورد نظر شما ر ا با پیروزی پیموده باشد. به جستجوی مربی بپردازید، کسانی با نقش های مثبت و حتی منفی بیابید و از آنان درس بیاموزید. به یاد داشته باشید که با هرکس که وقت میگذرانید، آینده شماست. چنانچه میخواهید در آینده فردی باموقعیت متفاوت از همنشینان تان باشید باید در گزینش آنان تجدید نظر کنید. در این راه فهرستی از آنان تهیه کنید و موقعیت آنان را درکارراهه وضعیت مالی تعیین کنید . آنگاه تصمیم بگیرید. ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید که دوستان را بر پایه سطح سرمایه گذاری آنانانتخاب کنند . اما این تمرینی است برای تعیین موقعیت مالی خودمان.

گام 6 : حس پشیمانی را به یک توانمندی تبدیل کنید

انسانی که در کارش لنگ است، به سرزنش کردن ، عشق میورزد. یعنی میخواهد درد ناشی از پشیمانی را با سرزنش کردن به دیگران منتقل سازد . برای پیروزی باید با درد پشیمانی مواجه شویم و آن را به یک توانمندی تبدیل کنیم. همانگونه که در هر مسئله یک فرصت نهفته است، درون هر پشیمانی نیز یک ژن هوشمندی جایدارد. پس در انتظار پشیمانی باشید ! و آمادگی لازم را برای مواجه شدن با شکست ها کسب کنید. از راهنماییهای یک مرشد بهره بگیرید. با خود مهربان باشید و خود را مقصر مطلق ندانید. همواره حقیقت را بگویید و از مواجهه با تقصیرات خود نهراسید. فایده شروع با گامهای کوچک این است که از اشتباهات خیلی متضرر نمیشوید. به هرحال بدانید که باید اقدام کنید، ولو اشتباه باشد.

گام 7 : نیروی ایمان

به سخنان دل خود گوش دهید. به واژه ها و جملات درون خود توجه کنید. جمله نمیتوانم را از خود دور کنید و به خود و توانمندی های خود ایمان داشته باشید. در کنار آن به محدودیت های خود نیز واقف شوید . تنها خودتان آفریننده اندیشه هایی هستید که نمایانگر شخصیت شماست . تنها به دلیل دخالت بخش خُردانگار درون انسان است که گروهی از پیگیری آرزوهای بزرگ خود باز می مانند. به بخش بزرگ اندیش و پر توان خود فرصت بروز و جولان بدهید. اگر هم میدانید که در زمینه ای کامل نیستید، به یادگیری بپردازید


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۵
تیم دانشکده موفقیت