دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرمایه گذاری» ثبت شده است

یکی از زیبا ترین و ساده ترین تشبیهاتی که درباره انسان و زندگی گفته شده است تشبیه زندگی به خیابانی است که همه انسانها در آن مشغول حرکت می باشند. این خیابان از ابتدا که تولد هر  انسان است آغاز و انتها که مرگ انسان است ختم میشود از این تشبیه آقای MJ DEMARCO برای بیان رموز موفقیت و ثروت استفاده نموده است که می توان گفت یکی از زیبا ترین و کاربردی ترین کتابهای موفقیت را به رشته تحریر در آورده است.

از انجایی که هر خیابان معمولی دارای سه بخش : "پیاده رو" ، " خط کندرو" و "خط تندرو" می باشد پس تمامی انسانها در طول حرکت خود از تولد تا مرگ در یکی از این سه بخش در حال حرکت هستند : " مسافران پیاده رو"، "مسافران بخش کندرو" و " مسافران بخش تندرو". 

هر انسانی که در یکی از این سه بخش در حال حرکت است بسته به اینکه در کدام مسیر حرکت میکند دارای شخصیت ، وضعیت مالی و نوع زندگی مشترک است. این انسانها هر که باشند نتیجه مسیر حرکت برای آنها یکسان است:

 مسیر پیاده رو عوعماً به فقر می رسد. افراد این مسیر همیشه به امروز فکر میکنند هر آنچه در می آوردند خرج میکنند. به این معتقدند که امروز خوش باش چرا که ممکن است فردایی نباشد. با وامهای فراوان تن به خرید ماشین و ساعت های آنچنانی می دهند. مسافرتهای گوناگون می روند و اینها در انتهای کار هیچ نخواهند  داشت معمولا ورشکسته می شوند و در فقر می میرند. شاید چند صباحی خوش باشند اما این مقطعی کوتاه است. 

مسافران خط کند رو عموماً افرادی هستند با زندگی کاملا متوسط. کارمندان و کارگران. آنها که همیشه به فکر فردا هستند. به فکر بازنشستگی. هر آنچه در می آورند را ذخبره ممکند برای فردای پیری، بخور و نمیری دارند. اهل ریسک نیستند. دائما در فکر از دست دادن کارشان هستند. نهایت فکر اقتصادی آنها مبلغی است که ذخیره میکنند و سود بانکیش را می گیرند. انها در بهترین حالت زندگی متوسطی خواهند داشت. هیچگاه طعم بهترین ها را نخواهند کشید. نقش زندگی آنها کاملا مشخص است. صبح بیدار میشوند سرکار می روند . شب با خستگی به خانه باز میگردند. ساعتی پای تلویزیون مینشینند، می خوابند و دوباره تکرار. شعارشان آهسته برو تا بازنشستگی.

مسافران خط تندرو افرادی ثروتمند و پولدار هستند. اهل ریسکنند. اهل سرمایه گذاری هستند. به این معتقدند که زودتر میشود به موفقیت رسید. هم بهترینها را می خرند هم سرمایه گذاری میکنند. شعارشان تند برو تا به مقصد. مقصد ثروت، موفقیت، پیروزی.آنها در جوانی بازنشسته میشوند. زمانی که همه در حال دیدن فیلم و سریالند خود را آموزش می دهند، کتاب میخوانند، نقشه می کشند. 

ایا آنها منحصر به فردند؟ خیر؟ آیا عجیب و غریبند؟ خیر. آیا باهوشند؟ خیر. آیا تحصیلات دانشگاهی دارند؟ خیر. آیا پدری ثروتمند دارند؟ خیر.

بس چه هستند و چه میکنند؟.....


"ادامه دارد".....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۲۰:۱۵
تیم دانشکده موفقیت

سفر هزار کیلومتری را هم باید با برداشتن یک گام همچون نوپایان آغاز کرد. یعنی در آغاز به جای جهش به پیش ،گامی کوتاه بردارید . معیارپیروزی مالی با گام های بزرگ نیست، شمار گام ها، جهت حرکت و مدت زمانی است که در میدان دوام میآوریم. ترس و تردیدهای آغازینبسیاری را از حرکت باز می دارد. یادگیری راستین، نیازمند یادگیری ذهنی، احساسی و جسمی است . پویایی، ایستایی را می شکند. اگر

حرکت کنید و اشتباهی رخ دهد، دست کم چیزی ذهنی، احساسی یا بدنی میآموزید.

افرادی که از ناداری به ثروت رسیده اند عمدتاً سه ویژه گی دارند:

• دارای دیدگاه بلند مدت بوده اند،

• به سعادت دیررس باور دارند،

• از توانمندی ترکیب نیروها به نفع خود بهره برداری نموده اند.

درمقابل کسانی که از ثروت به ناداری رسیده اند دیدگاهی کوتاه مدت داشته، خواستار خوشی های زودگذرند و از نیروی ترکیب، استفاده نابهذجا میکنند. رؤیا را بزرگ برگزینید ولی با گامهای کوچک به سوی آن حرکت کنید. به این ترتیب پیشرفت خود را مشاهده می کنیدو از آن انگیزهمیگیرید.

سه الگوی نقدینگی برای مردم وجود دارد. نادارها تمام درآمد خود را هزینه میکنند و دارایی برای خود باقی نمیگذارند. طبقات میانی از درآمد خودبدهی می سازند و آن را نیز هزینه می کنند. اینان نیزدارایی ندارند و به جای آن بدهی دارند. اما ثروتمندان درآمد خود را از طریق دارایی هایشانکسب میکنند. برای اندیشیدن همچون ثروتمندان باید آموزش ببینیم و جریان نقدینگی خود را مهار کنیم. داشتن پول و درآمد کافی نیست .این جریان نقدینگی است که میتواند مارا ثروتمند سازد یا به خاک بنشاند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۴
تیم دانشکده موفقیت

برای سرمایه گذاری باید تمام جوانب را درنظر گرفت، فرصتهایی که آن سرمایه گذاری ایجاد میکند و تهدیدهایی که متوجه آن است . قوانین مالیاتی، تغییرات برنامه ریزی ها، اوضاع اقتصادی، بازده سرمایه گذاری، زمان بازگشت آن و ... در هرحال باید درنظر داشت که نباید در یک سرمایه گذاری از جیب هزینه شود. افراد عادی در سرمایه گذاری 95 % با چشم سر میبینند و 5 % با مغز در حالیکه این روند باید دقیقاً وارونه شود.

 کسانی که مغز خود را به دیدن پول و فرصتهای مالی عادت دهند به قدرتی باور نکردنی دست می یابند. به رهگیری از راهنمایی های افراد ناآگاه بزرگترین آفت سرمایه گذاری است. برای پرورش مغز به دیدن پول باید دانش مالی آموخت . سرمایه گذاری نیز مانند تمام فنون وتخصصهای دیگر زبان ویژه خود را دارد که کلمات آن اعداد و ارقامند. چنانچه چنین دانشی نداشته باشید حتی توصیه های مشاوران نیز برایتان نامفهومخواهد بود . کارگزاران بانک نیز گرچه به ما دروغ نمیگویند، تمام حقیقت را نیز ابراز نمیدارند.

هر چه بدهکارتر باشید نادارترید و هرچه مردم به شما بدهکار باشند داراترید . ما همگی ناگزیر از بدهکار بودنیم اما باید کاری کنیم که بدهی های بزرگمان را دیگران بپردازند. پول هم یک بازی است. نباید به آن به چشم یک ابزار بقا و حتی خود زندگی نگریست. باید قواعد این بازی را بدانیم و در سمت مناسب این بازی قرار گیریم و نگذاریم دیگران ما را بازیچه خود قرار دهند. بسیاری از مردم با تکیه به عبارات آشنا و بدبینانه فرصت های مناسب پیش روی خود را نمیبینند و یا از دست می دهند. اینان توجهی به آمار و ارقام ندارند و همین باعث گرفتاری مالیشان میشود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۴۹
تیم دانشکده موفقیت

گام 5 : مرشد گزینی

کسی را مرشد قراردهید که خود پیشتر راه مورد نظر شما ر ا با پیروزی پیموده باشد. به جستجوی مربی بپردازید، کسانی با نقش های مثبت و حتی منفی بیابید و از آنان درس بیاموزید. به یاد داشته باشید که با هرکس که وقت میگذرانید، آینده شماست. چنانچه میخواهید در آینده فردی باموقعیت متفاوت از همنشینان تان باشید باید در گزینش آنان تجدید نظر کنید. در این راه فهرستی از آنان تهیه کنید و موقعیت آنان را درکارراهه وضعیت مالی تعیین کنید . آنگاه تصمیم بگیرید. ممکن است به مذاق برخی خوش نیاید که دوستان را بر پایه سطح سرمایه گذاری آنانانتخاب کنند . اما این تمرینی است برای تعیین موقعیت مالی خودمان.

گام 6 : حس پشیمانی را به یک توانمندی تبدیل کنید

انسانی که در کارش لنگ است، به سرزنش کردن ، عشق میورزد. یعنی میخواهد درد ناشی از پشیمانی را با سرزنش کردن به دیگران منتقل سازد . برای پیروزی باید با درد پشیمانی مواجه شویم و آن را به یک توانمندی تبدیل کنیم. همانگونه که در هر مسئله یک فرصت نهفته است، درون هر پشیمانی نیز یک ژن هوشمندی جایدارد. پس در انتظار پشیمانی باشید ! و آمادگی لازم را برای مواجه شدن با شکست ها کسب کنید. از راهنماییهای یک مرشد بهره بگیرید. با خود مهربان باشید و خود را مقصر مطلق ندانید. همواره حقیقت را بگویید و از مواجهه با تقصیرات خود نهراسید. فایده شروع با گامهای کوچک این است که از اشتباهات خیلی متضرر نمیشوید. به هرحال بدانید که باید اقدام کنید، ولو اشتباه باشد.

گام 7 : نیروی ایمان

به سخنان دل خود گوش دهید. به واژه ها و جملات درون خود توجه کنید. جمله نمیتوانم را از خود دور کنید و به خود و توانمندی های خود ایمان داشته باشید. در کنار آن به محدودیت های خود نیز واقف شوید . تنها خودتان آفریننده اندیشه هایی هستید که نمایانگر شخصیت شماست . تنها به دلیل دخالت بخش خُردانگار درون انسان است که گروهی از پیگیری آرزوهای بزرگ خود باز می مانند. به بخش بزرگ اندیش و پر توان خود فرصت بروز و جولان بدهید. اگر هم میدانید که در زمینه ای کامل نیستید، به یادگیری بپردازید


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۵
تیم دانشکده موفقیت

گام 3 : تفاوت میان خطرپذیری و پرخطر بودن را بیاموزید

نکته بسیار با اهمیت، هوشمندی مالی است. بدون هوشمندی مالی بسیار افراد درس خوانده به گرفتاری مالی دچار می شوند. سرمایه گذاری پرخطر نیست، ناآگاهی و محروم بودن از هوشمندی مالی پرخطر است . کسانی که خطر میکنند ولی دست به کارهای خطرناک نمیزنند همواره ستون دارایی هایشان درازتر از ستون بدهی هایشان است. برای اقدام در این زمینه ابتدا خطرپذیری را به زبان خود تعریف کنید.ببینید از نظر شما اتکا به درآمد ناشی از شغل پرخطر است یا سرمایه گذاری بخشی از درآمدتان . آنگاه به مطالعه اقتصادی بپردازید و در جریان اخبار اقتصادی قرار گیرید.

گام 4 : میخواهید چگونه سرمایه گذاری بشوید؟

اگر میخواهید زود به ثروت کلان برسید، به پیشواز مسائل مالی بزرگ بروید . علاوه بر شش سطح سرمایه گذاران که قبلا گفته شد، دسته بندی دیگری نیز می توان ارائه نمود:

گروهی که به دنبال مسئله میگردند.

گروهی که به دنبال پاسخ میگردند.

گروهی که خود می گویند: "هیچ نمیدانیم"

گروه سوم هرگز ثروتمند نمیشوند، مگر به کمک شانس . گروه دوم به دنبال مشاوره هستند و راهی برای سرمایه گذاری پولشان می جویند. گروه اول به دنبال مسائلی هستند که ناآگاهان مالی به وجود آورده اند. اینان در مشکل گشایی استادند و بازدهی سرمایه گذاری بالایی دارند. میتوان همزمان هر سه بود. با شناخت تفاوت های آنها میتوان پس از پیمودن گام های یک تا سه، ابتدا در یک زمینه خبره گی پیدا کرد و در زمینه های دیگر هم از مشاوره خبره گان سود برد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۷
تیم دانشکده موفقیت

.


گام 1 : زمان دست وپا کردن کسب وکاری برای خودتان است

کسانی که به توصیه های معمول عمل کرده اند اغلب تبدیل به کارمندانی شده اند که صاحب کار خود را ثروتمند کرده، با پرداخت مالیات دولت را ثروتمند می کنند و با مصرف روزافزون خود صاحبان کسب وکارهای گوناگون را به نان و نوا میرسانند. برای دست یافتن به کسب وکار خود ابتدا باید بیانیه مالی خود را بنویسید و با شناختن جایگاهی که درآن قرار دارید، دست به هدف گذاری برای کوتاه مدت و دراز مدت خود بزنید. به خاطر داشته باشید که این هدف گذاری نیز باید با اعداد و ارقام بوده تا قابل سنجش باشد.

گام 2 : جریان نقدینگی خود را مهار کنید

درجایی که مشکل ناشی از نبود مدیریت جریان نقدینگی است، پول بیشتر مسئله را حل نمیکند. اگر موفق به این مدیریت نشوید، بیشتر پول درآوردن شما را ثروتمند نمیکند. باید برای مهار عادت های خرج کردن خود نقشه بکشید. بدهی و تعهدات را کمینه کنید. به خاطر داشته باشید که بدهی شما، دارایی دیگران است و بدهی ای خوب است که باز پرداخت آن را دیگران برعهده داشته باشند. نخست به خودتان بپردازید . بخشی از درآمد ناشی از شغل خود را به یک حساب ویژه سرمایه گذاری بسپارید و از آن هرگز، مگر در موقع سرمایه گذاری برداشت نکنید. آنگاه توجه را بر کاستن از بدهی ها قرار دهید. مبلغی را که از این راه صرفه جویی میشود به پس انداز سرمایه گذاری خود بیفزایید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۲۰
تیم دانشکده موفقیت
برترین ها: در این مطلب 7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق – و ثروتمند – دنیا را برایتان نوشته ایم که می تواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت در زندگی هر فرد تبدیل شوند. این افراد کارهایی کرده اند که مردم عادی از انجام آن شانه خالی می کنند.

1. گای لالیبرت، موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil: هر کاری دوست داری انجام بده، اما دنبال پول هم باش 
 
داستان های آموزنده افراد موفق 

گای لالیبرت پیش از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود یک دلقک سیرک بود که تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود. با وجود کمک های مالی دولت، ضامن های مهربان و سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت های مثبتی داشته باشد. ایده درخشان لالیبرت باعث شد تا این سیرک از وضعیت کسادی به شرکتی پرسود تبدیل شود. تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است. 


 
2. سوز اورمان، مشاور مالی: کمتر پس انداز کن، بیشتر درآمد داشته باش

داستان های آموزنده افراد موفق

سوز اورمان به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، خیلی خوب زندگی می کرد اما در قرض غرق شده بود. او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. 

او هر کاری دوست داشت انجام می داد، به دنبال یافتن فرصت های مالی بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود به طور سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند. 

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت های مالی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن.


 
3. بیل گیتس، موسس مایکروسافت: تقلید کردن بهتر از نوآوری است

داستان های آموزنده افراد موفق

بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری ساخته شده است. مایکروسافتِ گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود کم داشت. به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. 

وقت گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را دوباره از نو بازنویسی کردند. اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. 

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.  


 
4. وارن بافت، سرمایه گذار: کاردانی خوب است اما شناخت فرد مناسب بهتر است  

داستان های آموزنده افراد موفق

وارن بافت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما کارایی لازم را نداشت زیرا به طور شخصی ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بزرگ در بازار را نداشت. بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد پولدار نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود. 


 
5. آدام مک‌کی، تهیه کننده / کارگردان هالیوود: معاملات دو سر برد شکست واقعی هستند

داستان های آموزنده افراد موفق
 
آدام مک‌کی، یکی از موفق ترین تهیه کننده / کارگردان های هالیوود است. او در نوشتن فیلنامه فیلم هایی همچون در شب های تالدگا، برداران ناتنی، افراد دیگر و دونده آخر با ویل فرال همکاری داشت و این مساله باعث شهرت او شد. موفقیت او زمانی رخ داد که به جای بازی در برنامه زنده و کمدی شب های یکشنبه، شغل نویسندگی آن را انتخاب کرد و به همین دلیل سه دهه جزو نویسنده های برتر این برنامه شناخته می شود. 

دلیل موفقیت در این معامله نیز این بود که نخواست هر دو طرف از آن سود ببرند. در عوض، او به فرد بانفوذ این برنامه به نام لورن میشلز گفت برای ماندن در این برنامه باید تیم خودش را داشته باشد و اگر این طور نشود از این برنامه خواهد رفت. میشلز نیز درخواست او را پذیرفت.


 
6. ریچارد برنسون، موسس شرکت ویرجین: با ایجاد کار، ثروت خود را افزایش دهید

داستان های آموزنده افراد موفق
 
سر ریچارد برنسون از اختلال شدید در خواندن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. برنسون موسسه ویرجین را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

 او هرگز کمپانی های دیگری از ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. 


 
7. استیو جابز، موسس اپل: هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود
 
داستان های آموزنده افراد موفق
 
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.

در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت.  
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۳
تیم دانشکده موفقیت

ادامه از قسمت اول

سطح چهار: سرمایه گذاران دراز مدت

اینان به روشنی از نیاز به سرمایه گذاری آگاهند و بر روی یادگیری و آموزش خود در زمینه سرمایه گذاری، وقت و پول هزینه میکنند. مطالعه میکنند و به قوانین آگاهند. از توصیه های برنامه ریزان مالی برخوردارند و با شکیبایی پیش میروند.

سطح پنج: سرمایه گذاران پیچیده

این گروه به سرمایه گذاری های پرخطر دست می زنند زیرا از هوشمندی لازم، عادتهای درست کار کردن با پول و بنیان مالی استوار برخوردارند. اشتباه هایشان را در گذشته مرتکب شده اند و اینک با درس گرفتن از آنها اغلب پیروزند. علیرغم داشتن دانش گسترده در زمینه سرمایه گذاری همواره در طلب یادگیریاند. از گروهی دستچین شده از مشاورها، حسابدارها، کارگذارن و وکلا برخوردارند و بخش اندکی از درآمد خود را برای آنان هزینه می کنند و از قبال آنان به سود سرشار میرسند. میدانند که حتی در اوضاع بد اقتصادی چگونه از میدان بیرون بیایند و این شرایط را برای خود به فرصت تبدیل می کنند. در سرمایه گذاری هدفمند و با برنامه اند، مجلات و کتابهای تخصصی را میخوانند و در

همایش ها شرکت میکنند. یافته های خود را به نسل های بعدی میآموزند و ثروت را در شکل شرکتهای بزرگ، تراست ها و مشارکت ها به ایشان انتقال میدهند. چنین افرادی اغلب مباشر مالی خانواده اند و حتی پس از مرگ نیز در رهبری و تعیین سرنوشت سرمایه های به ارث رسیده مؤثرند.

سطح شش: سرمایه داران (Capitalists)

افراد انگشت شماری در جهان به این سطح می رسند. کسانی که همزمان دارای کسب وکاری بوده و به سرمایه گذاری نیز میپردازند. هدفشان، به دست آوردن پول بیشتر از راه هم افزایی و همخوان کردن پول، هوشمندی و وقت دیگران است. اینان به یاری پول و هوشمندی دیگران، پول و سرمایه برای کسانی که نیاز دارند فراهم میسازند. سرمایه میآفرینند و به دیگران میفروشند. موجب آفرینش ثروت، شغل و رفاه میشوند. در شرایط خوب اقتصادی پیروزند و در شرایط بد از آن نیز بهترند ، زیرا فرصتها را می شناسند.

 

سطحهای ششگانه را به دقت مطالعه کنید و موقعیت خود را با آنچه می خواهید به آن برسید مشخص کنید. کاستی های خود را بشناسید و به رفع آن همت کنید . اما بدانید که بدون ماهر شدن در سطح 4 نمیتوان به سطوح 5 و 6 رسید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۶
تیم دانشکده موفقیت

سطح صفر: آناني که هیچ سرمایه اي ندارند

این افراد پولي براي سرمایه گذاري ندارند و هرچه در میآورند و یا حتي بیشتر از آن را خرج میکنند.

سطح یك: وام گیرندگان

این گروه با اخذ وام و حتي سرمایه گذاري وام هاي گرفته شده مشکلات مالي خود را برطرف میکنند. اغلب بسیار خرید مي کنند و در ظاهر ثروتمند به نظر مي رسند اما همیشه بدهکارند. براي بازپرداخت یك وام، وامي دیگر مي گیرند و در مجموع از چگونگي رفتار هزینه کردن پول خود خبر ندارند . اینان تا تغییر عادت ندهند از مشکلات مالي نمیرهند.

سطح دو: پس انداز کنندگان

این گروه به پس انداز پول به روشهاي سنتي و بیخطر مانند سپرده گذاري در بانك میپردازند. اینان از گرفتن وام بیزارند و پس اندازشان براي این است که آن را مصرف کنند و در واقع با پول نقد خرید کنند. با توجه به تورم موجود و کاهش روزافزون ارزش پول این روش، شیوه مناسبي نیست. اندکي پس انداز خوب است اما پول را نباید بیش از شش ماه در حساب بانکي نگاه داشت.

سطح سه: سرمایه گذاران هوشمند

اینان به لزوم سرمایه گذاري آگاهند و با خرید اوراق بهادار و مشارکتهاي محدود وارد بازار میشوند. اغلب افرادي درس خوانده هستند و در طبقه میاني جامعه قرار میگیرند اما از دانش مالي خوبي برخوردار نیستند. این سطح سه گروه سرمایه گذار در خود دارد.

1-     گروه گریزان از دردسر

اینان میپذیرند که از کارکرد پول سررشته چنداني ندارند و به سرمایهگذاري اندك در صندوقهاي مشترك و گاهي به کمك کارگذاران در بازار بورس قانعند.

2-     بدبینان

این گروه از همه دلیل هاي شکست سرمایه گذاري آگاهند. افرادي هوشمند و در زمینه هاي خاص پیروزند ولي همواره توصیه هاي منفیبافانه دارند و به کلي گویي میپردازند. دیر به بازار وارد مي شوند و در انتظار تثبیت اوضاع مي نشینند. از همین رو همواره گران میخرند وارزان میفروشند.

3-     قماربازان

اینان نیز مانند بدبینان همواره قرباني مي شوند. بدي بزرگ اینان این است که دیگران را در جریان تجربه هاي تلخ از دست دادن پول خود نمیگذارند و تنها پیروزیهاي خود را بزرگ جلوه میدهند که آنها نیز عمدتا از روي شانس بوده . سیاست ویژه اي در دادوستد ندارند و به هر میداني وارد مي شوند بدون اینکه بازیگران و قواعد بازي را بشناسند. با تنبلي به سرمایه گذاري میپردازند.

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۸
تیم دانشکده موفقیت