دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوانین موفقیت» ثبت شده است

در بخش اول فهمیدیم که زندگی همچون خیابانی است که همه افراد درآن در حال حرکتند و سه نوع مسافر بر حسب نگرش به زندگی و وضعیت مالی و اجتماعی در آن در حال حرکتند: مسافران پیاده رو، مسافران خط کندرو و مسافران خط تندرو که هر یک دارای مشخصاتی هستند و نهایتاً وضع زندگی آنها به ترتیب فقر، زندگی متوسط و زندگی متول می باشد.

اکثر افراد در طول مدت زندگی مسافران پیاده رو هستند. آنها نقشه مسیر پیاده رو انتخاب میکنند. 

شعارشان: امروز زندگی کن بیخیال فردا!

ادراک از قرض و بدهی: قرض بگیر، وام بگیر و باهاش بهترینها رو بخر. به صورت قسطی خرید کن ماشین بخر ویلا بخر، خانه بخر

ادراک از زمان: زمان چیزی که این افراد بسیار دارند پس حسابی دوست دارند تلفش کنند.

ادراک از آموزش: با زور معلم و تک ماده و والدین تحصیلات دبیرستان را انجام می دهند در بهترین حالت دیپلم میگیرند.

ادراک از پول : هرچی در می آورند خرج می کنند چرا باید به فکر فردا باشند؟!

منبع اولیه درآمد: هر جا پول بدهند کار میکنند و اگر جایی پول بیشتر بدهند می روند آنجا و برنامه ای برای شغلشان ندارند.

شتاب دهنده اولیه ثروت (منظور چیزی که بتواند برای رسیدن به آنها شتاب دهد که در بخش های آینده بیشتر از آن صحبت خواهد شد): تنها ذهنیت آنها برای ثروتمند شدن شانس است مثل برنده شدن در لاتاری، قرعه کشی بانکی و قمار.

ادراک از ثروت : این افراد نهایتاً با یک مشت اسباب بازی که برنده میشوند می میرند.

فرمول ثروت (توضیح مفصل این مفهوم در بخش های اینده) : ثروت = درآمد + بدهی

اگر بخواهید ثروت آنها را بسنجنید یا حقوقشان است (چون اصولا منبع درآمد دیگیری ندارند) و یا وام و بدهی

مقصد: کدام مقصد ؟؟ من فقط به امروز فکر میکنم!!

مسئولیت پذیری و کنترل بر زندگی: " من یک قربانی هستم. تمام اتفاقات بد برای من می افتد. اگر فلانی زیر آّب منو نمی زد فلان کاره بودم" اصولا معتقدند وضعیتشان بر میگردد به شانس بد و اینکه بقیه برایشان توطئه می کنند تا عقب بیافتند.

ادراک از زندگی : " زندگی کوتاه است. پس حسابی کیف میکنم. امروز می چسبم گور بابای فردا . تا فردا کی مرده کی زنده"

نتیجه زندگی این افراد: زندگی بخور و نمیر، فقر، همیشه از زندگی عقب بودن، ...

اگر این عبارت برای شما آشناست شما احتمالاً مسافران پیاده رو هستید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۸
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت


دو در ازای پنج



اکثر ما وقتی سال جدید شروع میشود به محض اینکه تقویم جدید به دستمان می رسد اولین کاری که انجام می دهیم شروع به چک کردن تعطیلات تقویم میکنیم تا ببینیم در سال آینده تعطیلات چگونه قرار گرفته اند. جند روز تعطیلی داریم؟ چند روز تعطیلی شنبه داریم؟چند روز تعطیلی چهارشنبه داریم؟ 

اکثر ما در طول هفته کار میکنیم به امیدی تعطیلی آخر هفته. همه ما پنج روز کار میکنیم به امید دو روز تعطیلی البته به استثنای افرادی که پنجشنبه ها هم سر کار میروند و این معامله ماست دو روز تعطیلی به ازای 5 روز کار!!

آیا این عادلانه است؟ آیا ثروتمندان نیز همگونه کار میکنند؟؟ مسلماً نه. چرا؟ چون شما برایشان کار میکنید. چون شما هستید و کارشان را میگردانید پس نیازی نیست آنها تقویم به دست بگیرند و تعطیلات را بشمارند. وقتی شما هستید چرا باید نگران تعطیلات باشند. تازه اگر نیاز شد شما را آخر هفته هم سر کار میکشند. 

در زندگی معادله ای وجود دارد شما زمانی از عمرتان را صرف میکنید تا پول در بیاورید و با آن پول چکار میکنید؟ در زمان آزاد خود آنرا خرج میکنید. اکثر تفریحات ما و هزینه های ما در زندگی برای زمان آزادمان است چون در آن زمان است که ما واقعاً زندگی میکنیم و کاری که دوست داریم انجام میدهیم.

پس این معادله یک نامعادله است. 5 روز از عمرتان را برای 2 روز می فروشید آنهم به چه قیمتی؟؟؟!!

اگر برای کسی کار میکنید و او به شما پول میدهد در واقع دارد پول عمر شما را میدهد. حاضر هستید بابت عمرتان چقدر پول بگیرید؟؟ در واقع کاری که باید او انجام دهد و از عمرش هزینه کند را با صرف هزینه اندک به شما واگذار میکند و خودش از عمرش در جهت کاری که دوست دارد استفاده میکند. اگر درست فکر کنیم این یک نوع برده داری است آنهم از بدترین نوع آن چراکه شما عمرتان را می فروشید.

شما کار میکنید از سلامتی و از مهمترین منابعی که در اختیار دارید یعنی عمرتان که دیگر قابل بازگشت نیست هزینه میکنید تا دیگری پول روی پول بگذارد و به کاری که علاقه دارد مشغول باشد. حالا فرض کنید وقت دکتر دارید و در میان کار باید مرخصی بگیرید و به مطب بروید.جالب است که باید برای عمر خودتان اجازه بگیرید. اجازه هست که من بروم به سلامتییم برسم تا بتونم باز برای شما کار کنم؟؟ که معمولاً با اخم و تخم مدیر مربوطه مواجه می شوید که از روی بی میلی و با هزار و یک شرط و شروط اجازه میدهد چرا که اگر شما سالم نباشید نمی توانید کار او را به پیش ببرید.

می بینید این ظالمانه ترین چیزی است که وجود دارد....


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۰
تیم دانشکده موفقیت

کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند  که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند . بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.

 هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم. به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند . به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید.

 نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کار ببندید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۷
تیم دانشکده موفقیت

گام 3 : تفاوت میان خطرپذیری و پرخطر بودن را بیاموزید

نکته بسیار با اهمیت، هوشمندی مالی است. بدون هوشمندی مالی بسیار افراد درس خوانده به گرفتاری مالی دچار می شوند. سرمایه گذاری پرخطر نیست، ناآگاهی و محروم بودن از هوشمندی مالی پرخطر است . کسانی که خطر میکنند ولی دست به کارهای خطرناک نمیزنند همواره ستون دارایی هایشان درازتر از ستون بدهی هایشان است. برای اقدام در این زمینه ابتدا خطرپذیری را به زبان خود تعریف کنید.ببینید از نظر شما اتکا به درآمد ناشی از شغل پرخطر است یا سرمایه گذاری بخشی از درآمدتان . آنگاه به مطالعه اقتصادی بپردازید و در جریان اخبار اقتصادی قرار گیرید.

گام 4 : میخواهید چگونه سرمایه گذاری بشوید؟

اگر میخواهید زود به ثروت کلان برسید، به پیشواز مسائل مالی بزرگ بروید . علاوه بر شش سطح سرمایه گذاران که قبلا گفته شد، دسته بندی دیگری نیز می توان ارائه نمود:

گروهی که به دنبال مسئله میگردند.

گروهی که به دنبال پاسخ میگردند.

گروهی که خود می گویند: "هیچ نمیدانیم"

گروه سوم هرگز ثروتمند نمیشوند، مگر به کمک شانس . گروه دوم به دنبال مشاوره هستند و راهی برای سرمایه گذاری پولشان می جویند. گروه اول به دنبال مسائلی هستند که ناآگاهان مالی به وجود آورده اند. اینان در مشکل گشایی استادند و بازدهی سرمایه گذاری بالایی دارند. میتوان همزمان هر سه بود. با شناخت تفاوت های آنها میتوان پس از پیمودن گام های یک تا سه، ابتدا در یک زمینه خبره گی پیدا کرد و در زمینه های دیگر هم از مشاوره خبره گان سود برد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۷
تیم دانشکده موفقیت

.


گام 1 : زمان دست وپا کردن کسب وکاری برای خودتان است

کسانی که به توصیه های معمول عمل کرده اند اغلب تبدیل به کارمندانی شده اند که صاحب کار خود را ثروتمند کرده، با پرداخت مالیات دولت را ثروتمند می کنند و با مصرف روزافزون خود صاحبان کسب وکارهای گوناگون را به نان و نوا میرسانند. برای دست یافتن به کسب وکار خود ابتدا باید بیانیه مالی خود را بنویسید و با شناختن جایگاهی که درآن قرار دارید، دست به هدف گذاری برای کوتاه مدت و دراز مدت خود بزنید. به خاطر داشته باشید که این هدف گذاری نیز باید با اعداد و ارقام بوده تا قابل سنجش باشد.

گام 2 : جریان نقدینگی خود را مهار کنید

درجایی که مشکل ناشی از نبود مدیریت جریان نقدینگی است، پول بیشتر مسئله را حل نمیکند. اگر موفق به این مدیریت نشوید، بیشتر پول درآوردن شما را ثروتمند نمیکند. باید برای مهار عادت های خرج کردن خود نقشه بکشید. بدهی و تعهدات را کمینه کنید. به خاطر داشته باشید که بدهی شما، دارایی دیگران است و بدهی ای خوب است که باز پرداخت آن را دیگران برعهده داشته باشند. نخست به خودتان بپردازید . بخشی از درآمد ناشی از شغل خود را به یک حساب ویژه سرمایه گذاری بسپارید و از آن هرگز، مگر در موقع سرمایه گذاری برداشت نکنید. آنگاه توجه را بر کاستن از بدهی ها قرار دهید. مبلغی را که از این راه صرفه جویی میشود به پس انداز سرمایه گذاری خود بیفزایید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۲۰
تیم دانشکده موفقیت

کسب ثروت یعنی موفقیت در بخش مالی زندگی...

برای موفقیت در هر بخش مشخص قوانینی مشخص وجود دارد. جایی که برای موضوعی قوانین وجود داشته باشد علم و روش علمی برای آن وجود دارد

پس میتوان گفت برای رسیدن به ثروت نیز می بایست قوانین ثابت و مشخص وجود داشته باشد و به تبع آن علمی منحصر به فرد.

علم موفقیت!!!

مشخصه علم این است که هرکس با هر تحصیلات، مشخصات فردی و مالی و از هر قشری اگر قوانین را انجام دهد به همان نتایج می رسد به عنوان مثال جاذبه زمین را در نظر بگیرید هر کس از کوچک و بزرگ وقتی سیبی به آسمان پرتاب کند به طرف زمین باز میگردد. این قانون مستقل از مشخصات پرت کننده است. ممکن است کسی قوی تر محکم تر پرتاب کند که در این سرعت اختلاف تنها در سرعت بازگشت به زمین خواهد بود و اصل قانون یکسان باقی خواهد ماند. قوانین موفقیت و کسب ثروت نیز به همین گونه است. یعنی مستقل از شخص به کار برنده آن خواهد بود همه نتایج و اصل قانون رسیدن به موفقیت برای همه یکسان است شاید سرعت رسیدن به این جایگاه برای افراد مختلف با تحصیلات و سطح تلاش مختلف، متفاوت باشد اما اصل نتیجه یکسان است.

پس ما قوانینی داریم به نام "قوانین موفقیت" و علمی نیز هست به نام "علم موفقیت".

ممکن است فکر کنید اگر این قوانین وجود دارد چرا همه موفق نمی شوند. جواب ساده است. ما قوانین ثابت برای اینکه یک نفر به بهترین نحو در موسیقی موفق شود داریم ولی آیا همه موسیقیدان میشوند؟ واضح است، خیر. تنها افرادی به آن جایگاه می رسند که اولا آن قوانین را بدانند و ثانیاً آن قوانین را به کار برند.

در مقالات آتی سعی میکنیم قوانین جهانی موفقیت را نام برده (دانستن) و به راههای عمل کردن به آن را اشاره کنیم (عمل کردن).

فقط همواره این را در ذهن داشته باشید که این قوانین ثابت هستند و به نتایجی یکسان خواهند رسید و  این قوانین مستقل از شخص به کار برنده و حتی مکان استفاده از آنها می باشد.

منظر مقالات بعدی ما باشید....

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۲
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت

چگونه تغییرات پایدار پدید اوریم

برای اینکه تغییرات ارزش واقعی داشته باشند باید پایدار و ماندگار باشند. 

تغییرات لحظه أی= إحساس کسالت و ناکامی. 

ترس از تغییر در اکثر موارد به دلیل این است به طور ناخوداگاه میدانیم که این تغییرات موقتی هستند. 

" أصول سازمان یافته تغییر پایدار" دقت کنید به اهمیت پایدار نه مثل یک رژیم غذایی که هرکس می داند زودگذر است. 

تغییرات پایدار= تغییرات با کیفیت هستند. 

سه اصل مقدماتی تغییرات با کیفیت:

1- قدم اول: معیارهای خود را بالا ببرید

هر وقت تصمیم به تغییر گرفتید اولین کار بالا بردن استانداردها و معیارهای خود است. ( سطح توقعات و انتظاراتی را که از خود دارید بالا ببرید)

انچه واقعا راجع به خود نمی خواهید و نمی پذیرید یا می خواهید را روی کاغذ بیاورید. 

هدفهای بزرک و دور از دسترس برای خود انتخاب کنید( بزرک بیندیشید تا بزرگ شوید. ادای ثروتمندان را در بیاورید مثل انها فکر کنید مثل انها لباس بپوشید و مثل انها راه بروید. )

2- عقاید زیان آور را تغییر دهید

اعتقادات ما همچون فرمان های بی چون و چرا هستند. به ما میگویند که اشیا و أمور چگونه اند. چه کاری ممکن و چه کاری غیر ممکنند. چه کاری میتوان و چه کاری نمی توان انجام داد. اعتقادات ما اعمال، افکار و احساسات ما را می سازند. 

اعتقادات پشتوانه لازم برای اقدام به عمل هستند. 

3- شیوه کار را تغییر دهید: 

برای پایبند بودن بر اعتقاد با بهترین شیوه را برای رسیدن به نتیجه انتخاب کنید. برای اینکار باید یه الگوی نمونه پیدا کنید که به نتایج شما رسیده باشد. ببینید انها چه اطلاعات و معلوماتی دارند اعتقادات انها چگونه است طرز فکر انان چکونه است. این یعنی صرفه جویی در وقت به جای آزمون و خط.

در زندگی همه میدانند چه کنند و اما تعداد اندکی به انچه می دانند عمل می کنند. 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۲۱
تیم دانشکده موفقیت

این جمله مشهور که" پول، پول میآورد" همیشه درست نیست. برای ثروتمند شدن نه پول داشتن الزامی است و نه داشتن تحصیلات دانشگاهی .

بسیاری از پیروزمندان دنیای کسب وکار مدرسه را نیمه کاره رها کردهاند. تحصیلات، برای پرداختن به حرفه های سنتی ضروری است، اما راه دستیابی به ثروت را نشان نمیدهد


برای ثروتمند شدن باید رویایی در سر داشت، فراوان تصمیم گیری کرد، به آموختن عشق ورزید، سرمایه خدادادی مغز را به کار گرفت و راه های مناسب را در هر موقعیت مالی برگزید. روشهای گوناگون درآمدزایی به اندیشه های متفاوت، مهارتهای فنی مختلف، پیشینیه تحصیلی متفاوت و انسانهای متفاوت نیاز دارد.

واژه کلیدی، درآمدآفرینی است. این که چه میکنیم چندان مهم نیست، بلکه چگونه پول ساختن مهم است. زندگی از پول مهمتر است، اما پول پشتیبان زندگی است. زمان و توان ما محدود است و نباید همه آن را در اختیار کسب درآمد قرار دهیم. داشتن وقت کافی برای خانواده، توان کمک به امور خیریه، کارآفرینی، تأمین بهداشت تن و روان و داشتن تفریح، همه و همه محتاج پول است. به همین دلیل پول مهم است. اما نباید سراسر عمر را برای کسب آن کار کرد. بسیاری از ما اندکی از هر چهار شخصیت )کارمندی، خویش فرمایی، صاحبان مشاغل، سرمایه گذار( را در خود داریم .


در هر چهار موقعیت، هم امکان ثروتمند شدن نهفته است و هم احتمال شکستخوردن . شناخت تفاوتهای این راهها به ما کمک میکند تا با توجه به شخصیت خود، راه دلخواه خود را آسانتر برگزینیم. ممکن است با گذشت زمان علاقه فرد به قرار گرفتن در موقعیت های مختلف کسب وکارتغییر یابد. همه راهها بااهمیت هستند. اما داشتن هدف نهایی مهمترین است.


کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند

بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.


هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم.



 به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند. به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید. نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کارببندید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۳
تیم دانشکده موفقیت