دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

شاد زیستن تنها انتقامیست که می توان از زندگی گرفت...

ارنستو چه گوارا”

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۵۷
تیم دانشکده موفقیت
برترین ها: در این مطلب 7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق – و ثروتمند – دنیا را برایتان نوشته ایم که می تواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت در زندگی هر فرد تبدیل شوند. این افراد کارهایی کرده اند که مردم عادی از انجام آن شانه خالی می کنند.

1. گای لالیبرت، موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil: هر کاری دوست داری انجام بده، اما دنبال پول هم باش 
 
داستان های آموزنده افراد موفق 

گای لالیبرت پیش از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود یک دلقک سیرک بود که تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود. با وجود کمک های مالی دولت، ضامن های مهربان و سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت های مثبتی داشته باشد. ایده درخشان لالیبرت باعث شد تا این سیرک از وضعیت کسادی به شرکتی پرسود تبدیل شود. تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است. 


 
2. سوز اورمان، مشاور مالی: کمتر پس انداز کن، بیشتر درآمد داشته باش

داستان های آموزنده افراد موفق

سوز اورمان به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، خیلی خوب زندگی می کرد اما در قرض غرق شده بود. او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. 

او هر کاری دوست داشت انجام می داد، به دنبال یافتن فرصت های مالی بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود به طور سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند. 

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت های مالی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن.


 
3. بیل گیتس، موسس مایکروسافت: تقلید کردن بهتر از نوآوری است

داستان های آموزنده افراد موفق

بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری ساخته شده است. مایکروسافتِ گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود کم داشت. به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. 

وقت گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را دوباره از نو بازنویسی کردند. اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. 

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.  


 
4. وارن بافت، سرمایه گذار: کاردانی خوب است اما شناخت فرد مناسب بهتر است  

داستان های آموزنده افراد موفق

وارن بافت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما کارایی لازم را نداشت زیرا به طور شخصی ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بزرگ در بازار را نداشت. بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد پولدار نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود. 


 
5. آدام مک‌کی، تهیه کننده / کارگردان هالیوود: معاملات دو سر برد شکست واقعی هستند

داستان های آموزنده افراد موفق
 
آدام مک‌کی، یکی از موفق ترین تهیه کننده / کارگردان های هالیوود است. او در نوشتن فیلنامه فیلم هایی همچون در شب های تالدگا، برداران ناتنی، افراد دیگر و دونده آخر با ویل فرال همکاری داشت و این مساله باعث شهرت او شد. موفقیت او زمانی رخ داد که به جای بازی در برنامه زنده و کمدی شب های یکشنبه، شغل نویسندگی آن را انتخاب کرد و به همین دلیل سه دهه جزو نویسنده های برتر این برنامه شناخته می شود. 

دلیل موفقیت در این معامله نیز این بود که نخواست هر دو طرف از آن سود ببرند. در عوض، او به فرد بانفوذ این برنامه به نام لورن میشلز گفت برای ماندن در این برنامه باید تیم خودش را داشته باشد و اگر این طور نشود از این برنامه خواهد رفت. میشلز نیز درخواست او را پذیرفت.


 
6. ریچارد برنسون، موسس شرکت ویرجین: با ایجاد کار، ثروت خود را افزایش دهید

داستان های آموزنده افراد موفق
 
سر ریچارد برنسون از اختلال شدید در خواندن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. برنسون موسسه ویرجین را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

 او هرگز کمپانی های دیگری از ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. 


 
7. استیو جابز، موسس اپل: هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود
 
داستان های آموزنده افراد موفق
 
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.

در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت.  
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۳
تیم دانشکده موفقیت


مرور یکی از پرکاربردترین کلمات در حوزه‌های کسب‌و‌کار، واژه «استارت‌آپ» است.

شما نیز حتما در اخبار و رسانه‌ها بارها و بارها این کلمه را شنیده‌اید و شاید برنامه‌های تلویزیونی یا تبلیغاتی در سطح شهر در رابطه با راه‌اندازی استارت‌آپ دیده باشید. اما چرا استارت‌آپ تا این اندازه در اقتصاد و کسب درآمد مردم و کشورها پر اهمیت است؟ بررسی مفهوم و اصالت این واژه به ما کمک می‌کند تا به نقش حیاتی این پدیده در اقتصاد کشورها به‌خصوص در دو دهه پیش‌رو پی ببریم.

واژه استارت‌آپ در زبان انگلیسی به معنای «شرکت نوپا» است. این شرکت نوپا ویژگی‌هایی دارد که آن را از نمونه‌های مشابه خود متمایز می‌کند. شما می‌توانید یک شرکت یا کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی کنید که مشابه آن وجود دارد، در ماه‌های اول شرکت شما هنوز به‌درستی سر و شکل نگرفته است و اصطلاحا بیان می‌کنید شرکت ما نوپاست، اما در استارت‌آپ معنای نوپا بودن به مفهوم اصیل دیگری پیوند خورده است. به گزارش دنیای اقتصاد، کسب‌و‌کارهای مورد نظر در چارچوب استارت‌آپ بر ایده‌های خلاقانه، کارآفرینانه و مبتکرانه در خلق محصولات جدید یا ارائه راه‌حل بهتر برای انجام کسب‌و‌کارهای فعلی است؛ بنابراین نوپا بودن در مفهوم استارت‌آپ به‌معنای نوپا بودن در ایده و خلاقیت در تولید محصولات جدید یا کنار گذاشتن سازوکارهای فعلی برای جایگزین کردن آنها با رویه‌های بهینه است. برای مثال زمانی مردم تمامی کالاها و خدمات خود را از بازار تهیه می‌کردند که نیازمند صرف وقت و انرژی بسیار بود؛ اما در حال حاضر استارت‌آپ‌های اینترنتی شامل انواع فروشگاه‌های اینترنتی به‌خصوص در حوزه لوازم و تجهیزات مختلف، پا به عرصه زندگی مردم گذاشته و موجب صرفه‌جویی بالا در این زمینه شده است.

دیگر نیازی نیست شما برای خرید کالاها و خدمات به محل فروش آنها مراجعه کنید و برای مقایسه کالایی خاص با نمونه‌های مشابه و پیدا کردن بهترین قیمت و کیفیت مورد نظر با توجه به موجودی پول خود، کل بازار را بالا و پایین کنید. در وب‌سایت‌های این فروشگاه‌ها انجام چنین مقایسه‌هایی به‌راحتی امکان‌پذیر است و با پرداخت اینترنتی می‌توانید جنس مورد نظر را در منزل تحویل بگیرید یا در رابطه با تغییر سازوکارهای موجود و تسهیل فرآیندهای پر اصطکاک فعلی می‌توان به استارت‌آپ‌های حمل‌و‌نقل که به‌تازگی در کشور ما جا افتاده و تقریبا تمامی مصرف‌کنندگان از نحوه خدمات‌دهی آن اظهار رضایت می‌کنند، اشاره کرد. به‌جای تماس تلفنی به بنگاهی که چند خودرو محدود دارد، در کسری از زمان نزدیک‌ترین تاکسی به شما، آماده ارائه خدمت است و به‌واسطه تعدد سفرها برای رانندگان، امکان کاهش قیمت سفرها نیز وجود دارد. مزیتی که موجب شده بسیاری از مردم اولین گزینه‌ای که برای سفرهای شهری (در زمانی که نمی‌خواهند از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنند) به ذهن‌شان می‌رسد، استفاده از اپلیکیشن مربوط به این استارت‌آپ‌ها روی گوشی همراهشان است.

نوپا بودن، اولین خصیصه استارت‌آپ است اما ویژگی مهم دیگر آن که اهمیت آن را در اقتصاد دو چندان می‌کند رشد سریع و رسیدن به درآمد است که در اغلب موارد درآمدهای حاصل از آن در سطح بسیار بالایی است. کسب درآمد بالا یک پدیده تقریبا قابل پیش‌بینی، در صورت راه‌اندازی مناسب استارت‌آپ است؛ زیرا شما یا محصولی جدید و مورد توجه مردم تولید کرده‌اید، یا ایده‌ای نو برای انجام امور قبلی آنها به فرمی ساده‌تر ایجاد کرده‌اید. در هر دو مورد شما با یک تقاضای جدید و منحصربه‌فرد برای محصولتان مواجه هستید و تمامی عواید حاصل از آن در نبود رقبا به حساب شما واریز می‌شود. توجه داشته باشید اصالت یک استارت‌آپ در نوآوری آن نهفته است، نمی‌توان گفت اگر شما در حضور دو فروشگاه اینترنی در کشور، یک فروشگاه اینترنتی با رویه‌ای مشابه آن و محصولات بیشتر راه‌اندازی کردید، شما استارت‌آپ راه‌اندازی کردید، بلکه این پدیده در حقیقت ورود به یک بازار رقابتی با مزیت نسبی است. در برخی مطالب به اشتباه انجام اعمال مشابه در کسب‌و‌کار را استارت‌آپ اطلاق می‌کنند که به‌واقع تعبیر درستی نیست. استارت‌آپ‌هایی چون گوگل، اپل و مایکروسافت را همیشه در ذهن داشته باشید تا متوجه شوید که مفهوم این واژه در فرم اصیل آن چیست. محصولاتی جدید و نوآورانه که دنیای تجارت و زندگی انسان‌ها را دگرگون کرده و درآمدهای هنگفتی نصیب مالکان، کارآفرینان و اقتصاد کشورهای خود کرده‌اند.

یک اشتباه رایج دیگر در بیان و کاربرد مفهوم استارت‌آپ، بیان این مطلب است که استارت‌آپ به کسب‌و‌کارهای اینترنتی گفته می‌شود. اگر استارت‌آپ‌های بزرگ برای رشد سریع، کاهش هزینه‌های مبادلاتی و گسترش روزافزون تقاضای خود در بازارهای جهانی، به‌صورت عمده بر استفاده از شبکه جهانی اینترنت متمرکز هستند نباید گفت که استارت‌آپ تنها به این حوزه از کسب‌و‌کار مربوط می‌شود. برای مثال یکی از استارت‌آپ‌های معروف دنیا تحت عنوان «پراسپورا» که با سرمایه‌ اولیه ۱۱۲ میلیون دلار، جزء ۲۰ استارت‌آپ برتر سال ۲۰۱۷ بود؛ مربوط به کاربرد هوش مصنوعی در صنعت کشاورزی برای افزایش بهره‌وری است؛ بنابراین شاید بتوان گفت خصوصیات استارت‌آپ‌ها نظیر رشد سریع و برق‌آسا و کسب بازارهای بزرگ حتی در سطح جهانی موجب شده که عمده محصولات و نوآوری‌ها در این حوزه متمرکز بر تولید محصولات اینترنتی یا تکنولوژی اطلاعات باشد، اما نباید گفت که مفهوم استارت‌آپ لزوما راه‌اندازی کسب‌و‌کار اینترنتی است.

اهمیت استارت‌آپ در اقتصاد کشورها به‌واسطه رشد سریع و ارز‌آوری بالای آن در مدت‌زمان کوتاه است. به‌دیگر بیان گسترش استارت‌آپ‌ها موجب رشد سریع اقتصاد کشورها می‌شود. همان‌طور که ذکر آن در بالا رفت اکثر محصولات ارائه شده در این حوزه، به فرم برنامه‌های کامپیوتری، تکنولوژی‌ها جدید در فناوری اطلاعات، کسب‌وکارهای مبتنی بر شبکه جهانی اینترنت و اخیرا هوش مصنوعی است. طبق پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۴۰ پیشرفت کشورها در زمینه هوش مصنوعی، یگانه عامل مهم در بقای اقتصاد آنها خواهد بود و کشورهایی که در زمینه تکنولوژی و هوش مصنوعی زیرساختی نداشته باشند در سیستم اقتصادی دنیا وابسته صرف خواهند بود. به‌همین دلیل است که استارت‌آپ‌ها از اهمیت بسیار بالایی در دنیای امروز برخوردار هستند.ایده‌های نو و خلاقانه ماهیتا دارای ریسک بالایی هستند چون در حال معرفی محصول جدید در فضای کسب‌و‌کار هستند که ممکن است مورد قبول واقع نشود به همین دلیل سرمایه‌گذاری در آن در اکثر موارد در فقدان حمایت دولتی در سطح پایینی خواهد بود.

علاوه‌بر این، معرفی یک ایده خلاقانه از پیشنهاد تا اجرای آن باید از سازوکاری مناسب و روان برخوردار باشد تا انگیزه لازم برای ورود کارآفرینان را فراهم کند. این‌ عوامل جزو مواردی هستند که در گسترش استارت‌آپ‌ها ضروری هستند. باید توجه داشت سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ ممکن است عوایدی به ابعاد بازارهای بزرگ جهانی، رشد اقتصادی و تامین آینده کشور داشته باشد. دنیا در حال گذار به سمت ارائه محصولات مبتنی بر تکنولوژی‌های پیشرفته خصوصا در زمینه هوش مصنوعی است، در چنین فضایی بدون شک کشورهایی که زیرساخت‌های لازم برای پرورش ایده‌های نو و خلاقانه افراد را فراهم کرده‌اند از جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد آینده برخوردار خواهند بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۶
تیم دانشکده موفقیت


اینترنت و فضای مجازی به اندازه ای همه گیر شده اند که هر فردی می تواند از طریق آن درآمد کسب کند. کافی است مهارت های خود را بشناسید و با کمی تلاش درآمد خود را افزایش دهید.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز، این روزها افراد زیادی وجود دارند که اکثر زمان خود را با وسایل دیجیتال و در دنیای مجازی سپری می کنند. به نوعی می توان گفت لپ تاپ و موبایل تبدیل به میز کار آنها شده است. تعداد این افراد کم نیست و روزبه روز افزوده می شود. نتیجه یکی از آخرین تحقیقات مجله نیویورک تایمز نشان داد که اکثر صنایع به دنبال استخدام کارمند دورکار هستند. البته این لزوما به این معنا نیست که باید از شغلی فعلی خود استعفا دهید و به عنوان یک فرد آزادکار فعالیت کنید، بلکه می توانید با حفظ موقعیت شغلی فعلی، از راه گشت و گذار در اینترنت نیز درآمد کسب کنید.

البته اغلب این افراد زمانی که روند کار را یاد می گیرند و درآمد بالایی به دست می آورند، به این کار اعتیاد پیدا می کنند و تمام وقت و انرژی خود را به آن اختصاص می دهند. این افراد فقط به دنبال این هستند که بتوانند مهارت های خود را تقویت کنند تا درآمد بیشتری به دست آورند.

انجام چنین کاری هیجان انگیز به نظر می رسد، اما اگر کمی بیشتر دقت کنید متوجه می شوید که ترسناک است. اگر شخص نتواند از عهده تمام مخارج برآید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا اگر موبایل یا لپ تاپ خود را گم کند چه کاری باید انجام دهد؟

واقعیت این است که این کار نیز مانند همه کارها ریسک پذیر است و نباید انتظار داشته باشید که نسبت به مشاغل معمولی هیچ ریسکی نداشته باشد. اما اگر واقعا از آن دسته افرادی هستید که مدت زمان زیادی پای لپ تاپ و موبایل سپری می کنید، بدانید که هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که از این راه درآمد کسب کنید. این شغل برای افرادی مناسب است که زندگی ماجراجویی را به داشتن یک زندگی آرام و بدون خطر ترجیح می دهند. در ادامه این مقاله به معرفی کارهایی می پردازیم که می توان از طریق آنها در دنیای مجازی درآمد کسب کرد.

چگونه از طریق فعالیت در اینترنت درآمد کسب کنیم؟

اگر هنوز به خواندن این مطلب علاقه دارید یعنی داشتن این سبک زندگی را ترجیح می دهید و از خودتان می پرسید چگونه باید این کار را انجام داد. پاسخ سؤال ساده است اما پیش از هر کاری باید به دو موضوع رسیدگی کنید:

۱- خرج ها و بدهی ها: اگر خرید قسطی انجام داده اید و هر ماه باید هزینه بالایی بابت پرداخت بدهی ها بپردازید، شرایط‎تان کمی سخت خواهد بود، زیرا با انجام این کار درآمد هر ماه تان متغیر خواهد بود و اگر یک ماه نتوانید زیاد کار کنید به مشکل برمی خورید. پس قبل از هر چیزی این موضوع را در نظر بگیرید و تا زمانی که اقساط خود را پرداخت نکرده اید از شغل فعلی استعفا ندهید.

۲- درآمد: بعد از مدیریت کردن وضعیت بدهی ها به این فکر کنید که از چه راهی می خواهید درآمد کسب کنید؟ اگر نتوانید کاری مطابق با مهارت های فعلی خود پیدا کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا برای اتفاقات پیش بینی نشده پشتوانه مالی دارید؟ بعد از مدیریت کردن این مسائل برای خودتان هدف تعیین کنید. به یاد داشته باشید که برای دوام آوردن در چنین شرایطی باید چند جریان کسب درآمد داشته باشید. پس تنها روی یک موضوع تمرکز نکنید. هشت راه زیر منبع خوبی برای کسب درآمد از طریق اینترنت هستند.

۱- کتاب الکترونیکی منتشر کنید

این روزها کتاب های الکترونیکی بیش از هر زمانی طرفدار پیدا کرده اند و وب سایت های زیادی این محصولات را به فروش می رسانند. تخصص خود را در نظر بگیرید و موضوع مورد نظر خود را پیدا کنید. سپس با استفاده از پلت فرم های موجود، کتاب خود را منتشر کنید. شبکه های اجتماعی محل خوبی برای تبلیغات کتاب الکترونیکی هستند. همچنین می توانید نسخه صوتی کتاب خود را نیز تهیه و آن را در اپلیکیشن های کتاب صوتی به عموم عرضه کنید.

۲- یک وبلاگ راه اندازی کنید

وب لاگ ها یکی دیگر از منابع خوب کسب درآمد هستند. اگر با مهارت های بازاریابی آنلاین آشنایی داشته باشید خیلی راحت و بدون انجام هیچ کار سخت و پیچیده ای می توانید از وبلاگ خود درآمد کسب کنید. هرقدر موضوعات بیشتری را تحت پوشش قرار دهید ترافیک ورودی به سایت و درنتیجه درآمد حاصل از آن بیشتر خواهد بود. بنابراین نیاز و علایق مردم را شناسایی کنید و با توجه به آن به تولید محتوا بپردازید.

۳- پروژه های دیگران را انجام دهید

همان طور که می دانید این روزها سایت های برون سپاری پروژه بسیار رونق گرفته اند و افراد زیادی مشغول کسب درآمد از آنها هستند. اگر به این سایت ها مراجعه کرده باشید متوجه می شوید که با هر مهارتی می توانید درآمد کسب کنید. پروژه های این سایت ها به اندازه ای زیاد هستند که مطمئنا هیچ موقع بیکار نخواهید ماند. همچنین می توانید مهارت های پرطرفدار را شناسایی کنید و به یادگیری آنها مشغول شوید.

۴- سرویس های حرفه ای ارائه دهید

اگر در انجام کاری متخصص هستید می توانید خدمات خود را به صورت حرفه ای به دیگران عرضه کنید. طراحی گرافیک، برنامه نویسی، وکالت و حسابداری از جمله مهارت های پرطرفداری هستند که اگر سایت حرفه ای در این زمینه داشته باشید می توانید درآمد خوبی از طریق آن کسب کنید.

۵- کلاس های آنلاین برگزار کنید

برگزاری کلاس های آموزشی آنلاین یکی دیگر از منابع خوب کسب درآمد است. هر فردی در هر زمینه ای که تخصص داشته باشد می تواند دوره های آموزشی برگزار کند. می توانید خودتان یک وب سایت طراحی کنید و آموزش ها را در آنجا قرار دهید یا از سرویس های شناخته شده در این زمینه بخواهید که فیلم های آموزشی شما را نیز در سایت شان قرار دهند. معمولا این سایت ها بخشی از درآمد حاصل از فروش را از دستمزد شما کم می کنند، اما مزیت چنین کاری این است که دیگر نیازی نیست نگران امور مربوط به تبلیغات و بازاریابی باشید.

۶- انگلیسی درس بدهید

تقاضا برای یادگیری زبان انگلیسی همیشه بالا است و در هر جای دنیا که باشید می توانید از طریق آموزش انگلیسی درآمد کسب کنید. می توانید این کار را به صورت دوره های آموزشی آنلاین انجام دهید یا حتی کلاس خصوصی برگزار کنید. البته انتظار درآمد بالا نداشته باشید چون آموزش زبان انگلیسی بسیار زیاد شده است و برای جلب مشتری احتمالا مجبور می شوید قیمت ها را کمی پایین بیاورید.

۷- برای شبکه های اجتماعی بازاریابی کنید

این روزها همه برندها به بازاریابی شبکه های اجتماعی احتیاج دارند و اگر در این زمینه تجربه داشته باشید، می توانید درآمد خوبی کسب کنید. شاید انجام این کار در شهرهای بزرگ و پرجمعیت به دلیل تعدد افراد حرفه ای و آژانس های تخصصی سخت باشد، بنابراین می توانید کار خود را از شهرهای کوچک تر شروع کنید و بعد از کسب تجربه سراغ امور مربوط به بازاریابی شبکه های اجتماعی شرکت های بزرگ تر بروید. بازاریابی برند و شبکه های اجتماعی نیز از جمله مشاغلی هستند که نیاز بازار به افراد متخصص در آن روزبه روز بیشتر می شود.

۸- موسیقی تدریس کنید

دسترسی به اینترنت همه کارها مخصوصا آموزش را راحت تر کرده است. اگر در نواختن سازی حرفه ای هستید می توانید هنر خود را به راحتی از طریق سرویس هایی همچون اسکایپ به دیگران آموزش دهید. یا ویدئوهای آموزشی خود را در سایت و شبکه های اجتماعی به فروش برسانید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۴۸
تیم دانشکده موفقیت


هرکس تعریف مخصوص خود را برای «موفقیت» دارد؛ ولی بخش مشترک همه این تعاریف عبارت است از تاثیر بزرگی که روی میلیون‌ها انسان می‌گذاریم؛ به این معنی که از لحاظ احساسی آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهیم.

شما می‌توانید: برای آنها لذت‌بخش باشید، منبع الهامشان باشید، انگیزه‌بخش باشید، آنها را به گریه بیندازید یا باعث شوید که کاری انجام دهند.

اصل بازاریابی و رفتار انسانی این است که آدم‌ها بر اساس احساساتشان تصمیم می‌گیرند و با منطق‌شان توجیه می‌کنند. همه ما دوست داریم وانمود کنیم که منطقی و عقلانی هستیم ولی دست آخر تصمیماتی که می‌گیریم بر پایه احساساتمان خواهد بود. اگر به موفقیت دست یافتید؛ قطعا روی هزاران یا شاید هم میلیون‌ها آدم تاثیرگذار خواهید بود و باعث می‌شوید که به نحوه خاصی رفتار یا عمل کنند. به گزارش دنیای اقتصاد، هنرمندان و افرادی که در رسانه‌ها کار می‌کنند دائما در حال انجام این کار هستند. شاید بخواهید دنیا را عوض کنید یا به بهترین شکل ممکن روی مردم موثر باشید. به همین خاطر من این لیست را از خصوصیات افرادی تهیه کرده‌ام که دقیقا به این مرحله از موفقیت رسیده‌اند.

۱- طولانی‌مدت فکر می‌کنید

هیچ‌کس یک شبه ره صد ساله را طی نمی‌کند. برای کسب اعتبار به سال‌ها وقت نیاز دارید. گری وینچوک می‌گوید اگر حاضر نیستید دو یا سه سال از عمرتان را صرف کاری که برایش تلاش می‌کنید، بگذارید ایده شما به جایی نمی‌رسد.

ما نیز به‌عنوان یک مجموعه روز به روز بی‌اعتمادتر می‌شویم. صدای ضمخت تبلیغات روز به روز بلندتر می‌شود. در نتیجه مجبور می‌شویم کاری کنیم که شنیده شدن هر کسی تقریبا غیرممکن شود. این یک موهبت پنهان است: ما به افراد ساکتی گوش می‌دهیم که بیانیه آنها سروصدا به پا می‌کند. تهیه یک پیام درست حسابی که خالی از هرگونه ناهنجاری و منحصر به فرد باشد؛ نیاز به زمان دارد. اما زمانی که به آن رسیدید از سوی دیگران یقینا شنیده می‌شوید.

۲- به دنبال «پول» هستید

فرقی ندارد؛ از هر زاویه‌ای که نگاه کنید پول است که دنیا را می‌گرداند. شاید امید به یک آرمان‌شهر بسته باشیم ولی در واقعیت قوانین خاصی وجود دارد. شاید قوانینی وجود داشته باشند که بتوان از آنها چشم‌پوشی کرد ولی از قانون پول هرگز.

برای موفقیت شما باید روی میلیون‌ها آدم تاثیر بگذارید و برای این کار باید چیزی خلق کنید که به زندگی آنها بها بدهد و برای اینکه قدر آن را بدانند باید به ازایش پول پرداخت کنند.

 به اندازه مشکلی که حل می‌کنید و همچنین میزان تاثیری که می‌گذارید پول دریافت کنید. از به دست آوردن پول شرمنده نباشید، اینگونه بیشتر می‌توانید به بقیه کمک کنید.

۳- به افرادی که می‌خواهید روی آنها موثر باشید؛ واقعا اهمیت می‌دهید

این خصوصیت، واضح است. حتی هنگامی که میلیون‌ها انسان را در آن واحد تحت تاثیر قرار می‌دهید، هر یک از آنها را به‌عنوان یک فرد در نظر می‌گیرید. می‌توانید ترس‌ها و امیدهایشان را نام ببرید و می‌دانید که چه انتظاری از شما دارند. چیزی که خلق می‌کنید تا زمانی که نمی‌دانید برای چه کسی است؛ به‌درد نخور است. موسسان و کارآفرینان باید مسوولیت نقش خود را بپذیرند. لحظه‌ای که تصمیم می‌گیرند به موفقیت برسند باید بدانند که این مردم هستند که آنها را بالا می‌برند.

۴. روی کارهایی تمرکز می‌کنید که دستمزد ساعتی‌شان رقم بالایی دارد

شغل‌هایی که ما مشغول به آنها هستیم به دسته‌های مختلفی طبقه‌بندی می‌شوند. کار روزانه‌ای که انجام می‌دهیم دستمزد متوسطی می‌تواند داشته باشد که می‌دانیم در واقعیت خروجی آن ارزش ساعت‌هایی را که روی آن وقت می‌گذاریم، ندارد. شغل‌ها انواع مختلفی دارند. جراحان، وکلا و مدیران ارشد دستمزد بسیار بالایی دارند. چون مشکلی که حل می‌کنند قیمت بالایی دارد یا بسیار ارزشمند است. زمانی که به موفقیت دست می‌یابید و روی چند نفر تاثیر می‌گذارید؛ در واقع این اثر را چند برابر می‌کنید و همچنین مشکل بزرگی را حل می‌کنید. به همین علت دستمزد و ارزش کار شما بسیار بالا است.

۵- دنبال جواب «نه» هستید

واقعیت این است که تا زمانی که جواب «نه» نگرفته‌اید، مذاکره شروع نشده است. برخی نه می‌توانند «نه» بگویند و نه «بله». اینها افرادی نیستند که به شما کمکی بکنند. همچنین کسانی که به همه‌چیز جواب مثبت می‌دهند؛ معمولا در حال پنهان کردن چیزی هستند. شخصی که چیزی دارد که شما می‌خواهید و در ازای آن از شما چیز دیگری می‌خواهد؛ با شما مخالفت خواهد کرد. آنها خواستار توافقنامه‌ای هستند که در میانه به هم برسید تا هر دو به چیزی که می‌خواهید دست پیدا کنید. پس به دنبال «نه» بروید. این زمانی است که می‌فهمید بالاخره دارید رشد می‌کنید.

۶- هر هفته رشد می‌کنید

افراد موفق دائما در حال رشد هستند. شما هرگز به موفقیت نهایی نمی‌رسید بلکه به رشد خود ادامه می‌دهید. کارهایی را انجام می‌دهید که شما را می‌ترساند و به زندگی‌تان معنا می‌بخشد و خودتان انتخاب می‌کنید که چه رنجی بکشید.

 همانطور که در مورد اول گفتم؛ شما یک شبه به موفقیت عالی نمی‌رسید. حتی اگر هم برسید نمی‌خواهید که اینطوری وارد بازی شوید. درست نیست چون هم به سیستم خیانت کرده‌اید و هم به خودتان.

۷- پنج نفر از دوستان شما نفوذگر هستند

افرادی که دور خودتان جمع کرده‌اید، مجموعه شما را تشکیل می‌دهند. مشخصا همه افراد متفاوتی هستید ولی این وسط عادت‌ها و رسوم و سرگرمی‌هایتان به اشتراک گذاشته می‌شود. هیچ‌کس به تنهایی موفق نمی‌شود. این سخت‌ترین نقطه‌ای است که باید به آن برسید. ممکن است دوستان شما از روز اول در کنارتان بوده باشند ولی اگر چیزی که در جست و جوی آن هستید «پیشرفت» است؛ شاید باید دلسوزی کمتری نسبت به این دوستی‌ها داشته باشید. این به آن معنی نیست که دوستی خود را با آنها قطع کنید. اگر هر دوی شما در آرزوی موفقیت هستید یکدیگر را حمایت می‌کنید. این یک مسیر ایده‌آل است. با این حال افراد متفاوت هستند و این خودخواهی است که بخواهید هدف خود را به دوستتان تحمیل کنید که تمایلی به آن ندارد و نمی‌خواهد طرز نگاه شما را داشته باشد.  شناخت افرادی که مسیری طولانی را طی کرده‌اند؛ تنها میانبری است که می‌تواند شما را به موفقیت هدایت کند. آنها نفوذگر هستند و با شناساندن شما به دنبال‌کننده‌هایشان کار شما را راحت‌تر می‌کنند.  البته شما هم باید یک دوست واقعی باشید و کاری کنید که همسو با اهداف آنها باشد. به همین خاطر بسیار مهم است که متوجه باشید با چه کسانی هم‌ردیف قرار می‌گیرید. بسیاری از افراد به جمع‌های اشتباهی وارد می‌شوند که باعث می‌شود بعدها از خود بپرسند چرا زندگیشان به اینجا رسیده است.

۸- دیگران دائما در حال دلسرد کردن شما هستند

این افراد بیشتر از هر کس دیگری به فکر شما هستند. آنها نمی‌خواهند که شما آسیب ببینید، پول یا وقتتان را هدر دهید و در آخر هم ناامید شوید. نیت آنها خیر است ولی ممکن است طرز بیانشان با کمی زخم زبان همراه باشد. بیشترشان کاری که شما سعی می‌کنید انجام دهید را تا کنون امتحان نکرده‌اند. آنها از محیط امن خودشان به شما که دارید می‌جنگید نگاه می‌کنند. بنابراین اگر دیگران سعی می‌کنند مانع شما شوند، نشانه خوبی است. چون شما در راه درست قرار گرفته‌اید و موفق خواهید شد. کارهای عادی محدودیت‌های عادی خود را دارد. چیزهایی که هیچ سقفی ندارند هیجان‌انگیزترند و همچنین ترسناک برای کسانی که امنیتشان را دوست دارند.

در نهایت شما به یک راهنما نیاز خواهید داشت. کسی که قبلا این مسیر را طی کرده، همه حرف‌های منفی را شنیده و با این حال باز هم به موفقیت دست یافته. ولی اگر چنین کسی را نمی‌شناسید، دلسرد شدن و بی‌تفاوتی نسبت به افراد معمولی بهترین راه برای کسب طاقت و تحمل است.

۹- روی مشکل تمرکز می‌کنید؛ نه محصول

اگر به دنبال موفقیت هستید؛ این ترتیب «میم»هایی است که باید به خاطر بسپارید: مشکل، مردم، محصول

هرکاری که می‌خواهید انجام دهید اگر روی مشکل تمرکز کنید موفقیت برای شما اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. لازم نیست جواب همه چیز را بدانید.

در حقیقت داشتن تواضع اینکه از افرادی که شما را حمایت می‌کنند بپرسید چه چیزی می‌خواهند باعث می‌شود که بیشتر شیفته‌تان بشوند. هیچ‌کس جرأت این را ندارد که غیرقابل اعتماد عمل کند. این چیزی است که بدون شک باعث سقوطشان می‌شود. جسارت داشته باشید و بپرسید و مشکل واقعی را درک کنید تا افرادتان به شما خوشامد بگویند.

۱۰- راکد ماندن شما را می‌ترساند

شما را نمی‌دانم ولی تصور اینکه ۱۰ سال دیگر همان‌جایی باشم که اکنون هستم مرا می‌ترساند. اینکه هیچ‌کس نباشم وقتی می‌توانستم کسی باشم مرا می‌ترساند. این ترس از «چه می‌شد اگر» می‌آید.

بیایید صادق باشیم، همه ما پتانسیل داریم. همه ما منحصر به فرد هستیم ولی نه استثنایی و متفاوت. همه ما می‌خواهیم کسی باشیم ولی اینکه چقدر می‌خواهیم به آن تبدیل شویم است که به کارهای ما از امروز شکل و هدف می‌دهد.

چه باور کنید چه نه، هستند افرادی که فقط با خیالبافی درباره چیزی که میخواهند راضی هستند. از تصوراتشان هیجان‌زده می‌شوند ولی دوباره به سرگرم کردن خود با اینستاگرام می‌پردازند و ذهن خود را از متوسط بودن زندگی خود منحرف می‌کنند. خیلی عجیب است نه؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۶:۳۹
تیم دانشکده موفقیت

چگونه تغییرات پایدار پدید اوریم

برای اینکه تغییرات ارزش واقعی داشته باشند باید پایدار و ماندگار باشند. 

تغییرات لحظه أی= إحساس کسالت و ناکامی. 

ترس از تغییر در اکثر موارد به دلیل این است به طور ناخوداگاه میدانیم که این تغییرات موقتی هستند. 

" أصول سازمان یافته تغییر پایدار" دقت کنید به اهمیت پایدار نه مثل یک رژیم غذایی که هرکس می داند زودگذر است. 

تغییرات پایدار= تغییرات با کیفیت هستند. 

سه اصل مقدماتی تغییرات با کیفیت:

1- قدم اول: معیارهای خود را بالا ببرید

هر وقت تصمیم به تغییر گرفتید اولین کار بالا بردن استانداردها و معیارهای خود است. ( سطح توقعات و انتظاراتی را که از خود دارید بالا ببرید)

انچه واقعا راجع به خود نمی خواهید و نمی پذیرید یا می خواهید را روی کاغذ بیاورید. 

هدفهای بزرک و دور از دسترس برای خود انتخاب کنید( بزرک بیندیشید تا بزرگ شوید. ادای ثروتمندان را در بیاورید مثل انها فکر کنید مثل انها لباس بپوشید و مثل انها راه بروید. )

2- عقاید زیان آور را تغییر دهید

اعتقادات ما همچون فرمان های بی چون و چرا هستند. به ما میگویند که اشیا و أمور چگونه اند. چه کاری ممکن و چه کاری غیر ممکنند. چه کاری میتوان و چه کاری نمی توان انجام داد. اعتقادات ما اعمال، افکار و احساسات ما را می سازند. 

اعتقادات پشتوانه لازم برای اقدام به عمل هستند. 

3- شیوه کار را تغییر دهید: 

برای پایبند بودن بر اعتقاد با بهترین شیوه را برای رسیدن به نتیجه انتخاب کنید. برای اینکار باید یه الگوی نمونه پیدا کنید که به نتایج شما رسیده باشد. ببینید انها چه اطلاعات و معلوماتی دارند اعتقادات انها چگونه است طرز فکر انان چکونه است. این یعنی صرفه جویی در وقت به جای آزمون و خط.

در زندگی همه میدانند چه کنند و اما تعداد اندکی به انچه می دانند عمل می کنند. 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۲۱
تیم دانشکده موفقیت

این جمله مشهور که" پول، پول میآورد" همیشه درست نیست. برای ثروتمند شدن نه پول داشتن الزامی است و نه داشتن تحصیلات دانشگاهی .

بسیاری از پیروزمندان دنیای کسب وکار مدرسه را نیمه کاره رها کردهاند. تحصیلات، برای پرداختن به حرفه های سنتی ضروری است، اما راه دستیابی به ثروت را نشان نمیدهد


برای ثروتمند شدن باید رویایی در سر داشت، فراوان تصمیم گیری کرد، به آموختن عشق ورزید، سرمایه خدادادی مغز را به کار گرفت و راه های مناسب را در هر موقعیت مالی برگزید. روشهای گوناگون درآمدزایی به اندیشه های متفاوت، مهارتهای فنی مختلف، پیشینیه تحصیلی متفاوت و انسانهای متفاوت نیاز دارد.

واژه کلیدی، درآمدآفرینی است. این که چه میکنیم چندان مهم نیست، بلکه چگونه پول ساختن مهم است. زندگی از پول مهمتر است، اما پول پشتیبان زندگی است. زمان و توان ما محدود است و نباید همه آن را در اختیار کسب درآمد قرار دهیم. داشتن وقت کافی برای خانواده، توان کمک به امور خیریه، کارآفرینی، تأمین بهداشت تن و روان و داشتن تفریح، همه و همه محتاج پول است. به همین دلیل پول مهم است. اما نباید سراسر عمر را برای کسب آن کار کرد. بسیاری از ما اندکی از هر چهار شخصیت )کارمندی، خویش فرمایی، صاحبان مشاغل، سرمایه گذار( را در خود داریم .


در هر چهار موقعیت، هم امکان ثروتمند شدن نهفته است و هم احتمال شکستخوردن . شناخت تفاوتهای این راهها به ما کمک میکند تا با توجه به شخصیت خود، راه دلخواه خود را آسانتر برگزینیم. ممکن است با گذشت زمان علاقه فرد به قرار گرفتن در موقعیت های مختلف کسب وکارتغییر یابد. همه راهها بااهمیت هستند. اما داشتن هدف نهایی مهمترین است.


کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند

بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.


هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم.



 به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند. به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید. نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کارببندید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۳
تیم دانشکده موفقیت

ادامه از قسمت اول

سطح چهار: سرمایه گذاران دراز مدت

اینان به روشنی از نیاز به سرمایه گذاری آگاهند و بر روی یادگیری و آموزش خود در زمینه سرمایه گذاری، وقت و پول هزینه میکنند. مطالعه میکنند و به قوانین آگاهند. از توصیه های برنامه ریزان مالی برخوردارند و با شکیبایی پیش میروند.

سطح پنج: سرمایه گذاران پیچیده

این گروه به سرمایه گذاری های پرخطر دست می زنند زیرا از هوشمندی لازم، عادتهای درست کار کردن با پول و بنیان مالی استوار برخوردارند. اشتباه هایشان را در گذشته مرتکب شده اند و اینک با درس گرفتن از آنها اغلب پیروزند. علیرغم داشتن دانش گسترده در زمینه سرمایه گذاری همواره در طلب یادگیریاند. از گروهی دستچین شده از مشاورها، حسابدارها، کارگذارن و وکلا برخوردارند و بخش اندکی از درآمد خود را برای آنان هزینه می کنند و از قبال آنان به سود سرشار میرسند. میدانند که حتی در اوضاع بد اقتصادی چگونه از میدان بیرون بیایند و این شرایط را برای خود به فرصت تبدیل می کنند. در سرمایه گذاری هدفمند و با برنامه اند، مجلات و کتابهای تخصصی را میخوانند و در

همایش ها شرکت میکنند. یافته های خود را به نسل های بعدی میآموزند و ثروت را در شکل شرکتهای بزرگ، تراست ها و مشارکت ها به ایشان انتقال میدهند. چنین افرادی اغلب مباشر مالی خانواده اند و حتی پس از مرگ نیز در رهبری و تعیین سرنوشت سرمایه های به ارث رسیده مؤثرند.

سطح شش: سرمایه داران (Capitalists)

افراد انگشت شماری در جهان به این سطح می رسند. کسانی که همزمان دارای کسب وکاری بوده و به سرمایه گذاری نیز میپردازند. هدفشان، به دست آوردن پول بیشتر از راه هم افزایی و همخوان کردن پول، هوشمندی و وقت دیگران است. اینان به یاری پول و هوشمندی دیگران، پول و سرمایه برای کسانی که نیاز دارند فراهم میسازند. سرمایه میآفرینند و به دیگران میفروشند. موجب آفرینش ثروت، شغل و رفاه میشوند. در شرایط خوب اقتصادی پیروزند و در شرایط بد از آن نیز بهترند ، زیرا فرصتها را می شناسند.

 

سطحهای ششگانه را به دقت مطالعه کنید و موقعیت خود را با آنچه می خواهید به آن برسید مشخص کنید. کاستی های خود را بشناسید و به رفع آن همت کنید . اما بدانید که بدون ماهر شدن در سطح 4 نمیتوان به سطوح 5 و 6 رسید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۶
تیم دانشکده موفقیت

سطح صفر: آناني که هیچ سرمایه اي ندارند

این افراد پولي براي سرمایه گذاري ندارند و هرچه در میآورند و یا حتي بیشتر از آن را خرج میکنند.

سطح یك: وام گیرندگان

این گروه با اخذ وام و حتي سرمایه گذاري وام هاي گرفته شده مشکلات مالي خود را برطرف میکنند. اغلب بسیار خرید مي کنند و در ظاهر ثروتمند به نظر مي رسند اما همیشه بدهکارند. براي بازپرداخت یك وام، وامي دیگر مي گیرند و در مجموع از چگونگي رفتار هزینه کردن پول خود خبر ندارند . اینان تا تغییر عادت ندهند از مشکلات مالي نمیرهند.

سطح دو: پس انداز کنندگان

این گروه به پس انداز پول به روشهاي سنتي و بیخطر مانند سپرده گذاري در بانك میپردازند. اینان از گرفتن وام بیزارند و پس اندازشان براي این است که آن را مصرف کنند و در واقع با پول نقد خرید کنند. با توجه به تورم موجود و کاهش روزافزون ارزش پول این روش، شیوه مناسبي نیست. اندکي پس انداز خوب است اما پول را نباید بیش از شش ماه در حساب بانکي نگاه داشت.

سطح سه: سرمایه گذاران هوشمند

اینان به لزوم سرمایه گذاري آگاهند و با خرید اوراق بهادار و مشارکتهاي محدود وارد بازار میشوند. اغلب افرادي درس خوانده هستند و در طبقه میاني جامعه قرار میگیرند اما از دانش مالي خوبي برخوردار نیستند. این سطح سه گروه سرمایه گذار در خود دارد.

1-     گروه گریزان از دردسر

اینان میپذیرند که از کارکرد پول سررشته چنداني ندارند و به سرمایهگذاري اندك در صندوقهاي مشترك و گاهي به کمك کارگذاران در بازار بورس قانعند.

2-     بدبینان

این گروه از همه دلیل هاي شکست سرمایه گذاري آگاهند. افرادي هوشمند و در زمینه هاي خاص پیروزند ولي همواره توصیه هاي منفیبافانه دارند و به کلي گویي میپردازند. دیر به بازار وارد مي شوند و در انتظار تثبیت اوضاع مي نشینند. از همین رو همواره گران میخرند وارزان میفروشند.

3-     قماربازان

اینان نیز مانند بدبینان همواره قرباني مي شوند. بدي بزرگ اینان این است که دیگران را در جریان تجربه هاي تلخ از دست دادن پول خود نمیگذارند و تنها پیروزیهاي خود را بزرگ جلوه میدهند که آنها نیز عمدتا از روي شانس بوده . سیاست ویژه اي در دادوستد ندارند و به هر میداني وارد مي شوند بدون اینکه بازیگران و قواعد بازي را بشناسند. با تنبلي به سرمایه گذاري میپردازند.

ادامه دارد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۸
تیم دانشکده موفقیت

همانطور که پیش از این در اثر پروانه ای به آن اشاره شد، برای ایجاد یک تاثیر بزرگ نیاز به تغییری بزرگ وجود ندارد و گاهی با یک تغییر جزیی می توان زندگی مان را دگرگون کنیم راهکاری که در پایین به آن اشاره خواهد شد از این نوع است و می تواند غوغایی در زندگی هر کس ایجاد کند.

"اگر از نقطه ای که اکنون در زندگی ایستاده اید رضایت ندارید روشتان را تغببر دهید."

اگر به انجام همان کارهایی را که همیشه به آن مشغولید بپردازید به همین نتیجه ای که اکنون رسیده اید خواهی رسید. اگر میخواهید نتیجه عوض شد باید کارهایی را که انجام دهید عوض شود. این دو لازم و ملزوم همدیگر هستند و غیر از این امکان ندارد. چراکه مطابق قانون جهانی علت و معلول، وقتی علت همیشه ثابت باشد معلول نیز ثابت خواهد ماند.

پس درست بیندیشید که در زندگی کجا می خواهید بایستید و برای رسیدن به آن چکار باید کنید و شروع کنید به انجام آن کارها. به همین سادگی!!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۳:۵۳
تیم دانشکده موفقیت