دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

میگویند دانش آموزی در سر کلاس ریاضیات خوابش برد وقتی بیدار شد دو مسئله نوشته شده روی تخته را به سرعت در دفترش یادداشت کرد. تمام هفته را مشغول کار روی مسئله های کلاس ریاضیات بود تا توانست بعد از یکهفته یکی از مسایل را حل کند. در کلاس بعدی ریاضیات مسئله حل شده را به معلم خویش به عنوان تکلیف هفته قبل داد. 

معلم ریاضیات با تعجب به شاگرد خویش نگاه میکرد. کم مانده بود دو شاخ روی سرش سبز شود چراکه این دو مسئله را هفته قبل به عنوان مسایل حل نشده ریاضیات ارائه کرده بود. 

ما خود برای خویش محدودیت ایجاد میکنیم. وقتی میگویند مسایل حل نشده به خودمان زحمت فکر کردن به آن را نمی دهیم. و این یعنی سرکوب استعدادمان. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۶ ، ۲۰:۲۹
تیم دانشکده موفقیت

 

همانطور که در بخش اول این موضوع اشاره کردیم دنیا پر از اتفاقات بی نظم و خارج از کنترل اما گاهی این بی نظمی از دید ماست و شاید نظمی در آن خفته باشد. 

جاذبه های غریب از تصاویر هندسی برگرفته شده که قوم " اینکا " درصـحرای پـرو حـک کردهاند که اگر از نزدیک به آنها   نگاه کنیم نه نظمی را نشان می دهند ونه تصویر معنی دار را به ذهن متبادر می سازند.اما اگر ازآسمان و از راه دور به آن بنگریم تصاویر درختان ؛حیوانات وپرندگان را می بینیم. جاذبه  های غریب درهمه جا وجود دارند. همه آنچه را کـه مـا  درنظـر اول بی نظم وآشوبناک مـی بینـیم در دراز مـدت وبـا تکـرار؛ الگـوی منظمـی ازخـود نشـان می دهند.

جاذبه های غریب در همه جا وجود دارد، همة آن چه را که ما در نظر اول بی نظم و پرآشوب می یابیم در دراز مدت و با تکرار، الگویی منظم از خود نشان می دهد. پرآشوب بودن رفتارها و حرکات پدیده های مختلف، همه خبر از بی نظمی غایی می دهند. پرآشوب بودن، تصادفی بودن نیست، بلکه نظمی در درون بی نظمی و قاعده ای در درون بی قاعدگی هاست. هنر فرد، یافتن این نظم از بطن بی نظمی ها برای تحقق اهداف خود است. تغییرات شدید، رفتارهای نامنظم، دگرگونیهای غیرقابل پیش بینی، حرکتهای بحرانی همگی به الگویی ختم خواهد شد که یافتن آن هنر هر شخص است تا بتواند توسط آن نوعی پیش بینی را میسر سازد. این جاذبه ها به افراد امکان میدهد که به الگوهایی دست یابند که بینظمی ها را نظم دهند.

بنابراین زین پس همیشه به یاد نقوشی باشید که از نزدیک هیچ نظم و مفهومی ندارد اما وقتی از جهتی دیگر و از آسمان به آن می نگری نظمی شگفت را در آن می یابید. در هر موقعیت سعی کنید از جنبه های متفاوت آن را بسنجید و به آن بنگرید و مسیری به سوی اهداف خود باز کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۴۰
تیم دانشکده موفقیت

از سال 1965 تاکنون به ویژه در سالهای اخیر تئوری آشفتگی که برای اولین بار توسط دانشمندی به نام « ادوارد لورنز» در هواشناسی به کار گرفته شده و آن را به یک علم تبدیل نموده در حیطه تمام علوم و مباحث تجربی، ریاضی، رفتاری، اجتماعی و مدیریتی و ..... وارد شده و عملاً در بسیاری از آنها داده های گذشته را بی ارزش کرده و اساس تغییرات بنیادی در علوم را فراهم نموده است.

ادوارد لورنز در یک تلاش برای مدل سازی شرایط آب و هوا معروف ترین سمبل آشوب را کشف کرد: ( LORENTZ ATTRACTOR) جاذب لورنز

«جمیز گیلک» در کتاب خود تحت عنوان «آشوب؛ ایجاد یک علم جدید» چشم اندازهای جدیدی را از واقعیت های فرا روی، روشهای جدید، درک علت و معلول را جهت برقراری نظم و حل و فصل پیچیدگیهای (تئوری پیچیدگی) سازمان ارائه می کند. این تئوری که با تئوری آشوب در ارتباط است، بعدها توسط اندیشمندانی نظیر «روگرلوین» در کتابی تحت عنوان «پیچیدگی: زندگی در لبه نظم و آشوب» و « میتچل والدروپ» در کتابی به نام «پیچیدگی: علم نوظهور در لبه نظم و آشوب» توسعه یافت. 

هیلز در 1990 آشوب یا بی نظمی را اینگونه تعریف می کند :  بی نظمی و آشوب نوعی نظم در بی نظمی است . بی نظم از آن رو که نتایج آن بی نظمی منظم غیر قابل پیش بینی است و منظم بدان جهت که از نوعی قطعیت برخوردارست.

آدامز آشفتگی را اینگونه تعریف می کند : از آشفتگی زندگی زائیده می شود درحالیکه از نظم عادت به وجود می آید.

دانشمندان معاصر معتقدند قرن بیستم به ترتیب بابت سه مسأله «نسبیت، مکانیک کوانتوم، و  تئوری آشفتگی» در خاطر بشریت باقی خواهد ماند و تئوری آشفتگی را آن چیزی دانسته اند که   امروزه کاربرد اصلی را دارد.

         امروزه، با ابر رایانه های موجود و نظامهای ماهواره ای وضع آب و هوا و بادهای دیجیتالی توسط سلسله جبال دیجیتالی شکل گرفته و اطلاعات مسیرهای مختلف به ویژه از طریق ماهواره ها لحظه به لحظه وارد رایانه ها شده و این نمونه سازی رایانه ای در حقیقت موفق به تغییر موضوع آب و هوا از یک هنر و یک مسأله صرف تجربی و مهارتی به یک علم گردیده است. کشف لورنز حادثه ای به مانند کشف ارشمیدوس در حمام و شاید پر اهمیت تر باشد.

در عمل معنی ساده تئوری آشوب این است که ما در دنیایی پر آشوب زندگی می کنیم. زندگی پر از بی نظمی و هرج و مرج که واقعا گاهی ما هیچ کنترلی بر آن و بر وقایع آن نداریم.

حال این سوال است مطرح است که در همچین محیطی چگونه باید زندگی کرد. سوالی که به صورتها و تعاریف مختلف ذهن همه مارا درگیر کرده است.

ادامه دارد...



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۰:۳۱
تیم دانشکده موفقیت

به سختی می‌توان در شرایط سخت و بحرانی اعتماد به نفس خود را حفظ کرد. اما از طرفی اعتماد به نفس می‌تواند نقش پناهگاه یا مامن را برای شما داشته باشد. قایقی محکم و پابرجا که حتی در توفانی‌ترین دریاها هم آرامشش به هم نمی‌ریزد. اگر اعتماد به نفس نداشته باشید، قدرت احساسی و ذهنی کافی برای پیشرفت را نخواهید داشت و در‌جا خواهید زد.

همچنین هنگامی که می‌خواهید پای اعتقادات خود بایستید، اعتماد به نفس کمک زیادی به شما خواهد کرد. اگر به دنیا و زندگی خود در این دنیا اهمیت می‌دهید، اعتماد به نفس پشتوانه بزرگی برای شما خواهد بود و باعث می‌شود که در هر موقعیتی از زندگی که قرار بگیرید، از درون احساس قدرت کنید. اعتماد به نفس چه در روابط شخصی، چه کاری و چه رابطه‌تان با خودتان، تاثیر زیادی بر تصمیمات و در نتیجه تغییراتی خواهد داشت که در زندگی‌تان به وجود می‌آورید.
 
 با۶ روش افزایش سریع اعتماد به نفس آشنا شوید

با دنبال‌کردن موارد زیر، اعتماد به نفس را در درون خود ایجاد کنید:

صاف بایستید و انرژی داشته باشید.

آیا حواستان به زبان بدنتان هست؟ حالات بدن می‌توانند بر سلامتی ذهنی و فیزیکی شما اثرگذار شوند. در هنگام ملاقات با افراد جدید، در هنگام جلسات کاری یا هر موقعیت دیگری، خمیده‌بودن یا قوز‌کردن پیام اشتباهی به طرف مقابلتان می‌فرستد. در پژوهشی جدید از گروهی از دانشجویان خواسته شد تا با حالتی خمیده و از گروهی دیگر خواسته شد که با جست‌و‌خیز در طول راهرو حرکت کنند. پژوهشگران متوجه شدند که گروه دوم در طول روز انرژی بیشتر و احساسی مثبت داشتند.

رابطه بدن و مغز با یکدیگر غیرقابل انکار است. زمانی که احساس پر‌انرژی‌بودن و پویایی می‌کنید، در نتیجه آن اعتماد به نفس بیشتری هم پیدا خواهید کرد. اما حتی اگر خسته‌اید، باز هم صاف‌کردن ستون فقرات و ایستادن (یا نشستن) با حالتی مطمئن پیامی از اعتماد به نفس به مغز می‌فرستد. در نهایت، مطمئن شوید که در هنگام صحبت‌کردن با دیگران با آنها رابطه چشمی برقرار می‌کنید. نگاه‌نکردن یا به در‌و‌دیوار خیره‌شدن باعث ایجاد شک و شبهه در طرف مقابلتان شده و می‌تواند به اعتبار شما صدمه بزند.

ژست‌های بدن خود را دست کم نگیرید.

پژوهش خیره‌کننده امی کادی، روانشناس مشهور، ثابت کرد که مغز به چیزهایی که او «ژست‌های قدرتمند» و «ژست‌های بی‌قدرت» می‌نامید، واکنش نشان می‌دهد. کادی می‌گوید وقتی شما ژستی بگیرید که فضای زیادی را اشغال می‌کند، اعتماد به نفس در وجودتان شعله خواهد کشید.
 
اما وقتی که در لاک دفاعی خود فرو می‌روید یا احساس می‌کنید قدرتی ندارید، سعی می‌کنید خود را از لحاظ فیزیکی کوچک، یا در واقع جمع و جور جلوه دهید که بارزترین حالت آن قوز‌کردن است. کادی و گروه کاری‌اش به این نتیجه رسیدند که می‌توانید برای کسب اعتماد به نفس کمی ادا در بیاورید. اگر واقعا و به طور ذاتی از ژست‌های قدرتمند بی‌بهره‌اید، ادای آن را در بیاورید تا واقعا به سراغتان بیاید.

عقاید درونی خود را بشناسید.

روش‌های زیادی برای شناسایی عقاید درونی وجود دارد. اگر خیلی درونگرا هستید، می‌توانید با یک مربی، یک درمانگر کار کنید. باید کاملا بدانید که این عقاید دارند به نفع شما کار می‌کنند یا به ضرر شما. عقاید محدودکننده به شکل افکاری تکراری و دردناک در ذهن شما ظاهر می‌شوند: «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «هیچ وقت به آن چیزی که می‌خواستم، نمی‌رسم».

علم عصب‌شناسی به ما می‌گوید که ممکن است در یک الگوی منفی فکری باقی بمانیم و مغزمان را به تکرار این الگوهای فکری عادت دهیم. مانند سوزنی که روی صفحه گیر می‌کند، افکار نیز می‌توانند بارها و بارها الگویی را تکرار کنند. این منفی‌گرایی وارد ضمیر خودآگاه شما شده و در نهایت روی شخصیتتان اثرگذار می‌شود.

نظرات دیگران را جویا شوید.

اگر نظرات و بازخورد دیگران را جویا شوید، می‌توانید برخی از موانع پیش‌روی خود را از سر راه بردارید. این کار سطح اعتماد به نفستان را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود نقاط قوت و زمینه‌های پیشرفت خود را شناخته و تغییراتی مثبت و خودآگاه ایجاد کنید. از افراد قابل اعتماد و بی‌طرف نظرخواهی کنید.
 
دوستان یا خانواده گزینه خوبی به نظر می‌رسند. از آنها بخواهید با شما صادق باشند. با جدیت نظرات آنها را در نظر گرفته، گام‌های لازم برای استفاده‌کردن از آن نقاط قوت را بردارید و اجازه دهید اعتماد به نفس سراسر وجودتان را در بر بگیرد.

در جست‌وجوی کمال نباشید.

استانداردهای خود را مدنظر داشته باشید. ثابت شده که جست‌وجوی کمال تاثیر مخربی بر عزت نفس انسان، و به خصوص بانوان دارد زیرا ممکن است اوضاع آنطور که پیش‌بینی شده، ادامه پیدا نکند. رشما ساجانی، بنیانگذار موسسه «دختران موفق»، می‌گوید: «همیشه به پسرها گفته می‌شود که شجاع باشند و خودشان را به چالش بکشند نه این که صرفا نتیجه خوبی کسب کنند، در حالی که از دختران می‌خواهند که از ریسک‌کردن و شکست دوری کرده و سعی کنند در همه جوانب زندگی موفق باشند.
 
این پدیده کمال‌گرایی فرهنگی برای بانوان ایجاد کرده که آنها را از هر گونه ریسک‌کردن دور نگه می‌دارد.» پس شجاع باشید، چیز جدیدی امتحان کنید، بدون خجالت‌کشیدن از منطقه آسایش خود بیرون بیایید و از اشتباه‌کردن نترسید.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۹
تیم دانشکده موفقیت

اثر پروانه ای موردی است در هواشناسی که بخاطر معنای بسیار عمیق آن در سایر علوم همچون مبانی سازمانی و روانشناسی از آن بهره می برند. تعدادی از دانشمندان هواشناسی در پی تحقیقات خود پی برند که اب و هوای شهری مثل نیویورک تابع فاکتورهای بسیاری است یکی از فاکتورها این است که اگر یک پرنده در ژاپن در حین پرواز بال بزند، باد این بال زدن می تواند طوفانی سهمگین در نیویورک به پا کند و برای اینکه نشان دهند یک امر جزیی در گوشه ای از دنیا چگونه تاثیری شگرف در نقطه دیگر از دنیا به پا میکند از بال زدن یک پروانه و ایجاد طوفان از این بال زدن استفاده کردند. حال این مفهوم هواشناسی چگونه در روانشناسی کاربرد دارد. 

موضوع این است که شما برای ایجاد یک طوفان یا یک تاثیر بزرگ در خودتان و زندگی لازم نیست تغییر بزرگ ایجاد کنید یا به عبارت زندگیتان را زیر و رو کنید. بلکه گاهی تغییرات کوچک( بال زدن یک پروانه) چنان اثار شگرفی( طوفان سهمیگن) بپا میکند که خود شما از تعجب خشکتان می زند. 

نتیجه اینکه اگر دنبال تغییری در زندگیتان هستید نیاز به کارهای بزرگ و سخت نیست و گاهی با تغییرات و رفتار بسیار کوچک می توانید انرا ایجاد کنید فقط باید پروانه زندگیتان را به پرواز دراورید. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۶ ، ۱۸:۰۹
تیم دانشکده موفقیت

حجم: 2.8 مگابایت
توضیحات: کتاب بسیار زیبای سنگفرش هر خیابان از طلاست
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۵
تیم دانشکده موفقیت

یکی از فیلم ھای مورد علاقه من فیلمه فارست گامپه. فارست گامپ داستان کسیه که نمیدونه ناخودآگاه ازش انتظار میره که بھترین دستاوردھا و موفقیت ھا رو داشته باشه، اما دقیقا ھمینطوری عمل می کنه. در یکی از سفرھاش پینگ پنگ رو امتحان می کنه و وقتی که به خودش میاد میبینه رسیده به سطح مسابقات جهانی! دوستاش رو از مرگ حتمی نجات میده و موفقیت ھای زیادی که در طول فیلم به دست میاره... اما جالبه بدونید که اون فرد اینقدر باھوش نبود که بدونه افراد عادی نمی تونن چنین دستاوردھا و موفقیت ھایی داشته باشن.

ھمه ی ما در جوونی مون به نوعی برنامه ریزی شدیم و می دونیم که مسیر کلی زندگی ما به چه سمتیه و چه محدودیت ھایی داریم. ھیچکس به ما نگفته که مثلا " تو وکیلی میشی و سالی 300 میلیون تومن درآمد داری" یا " تو نجار میشی و سالی 20 میلیون درآمد داری". بلکه با توجه به تجربیات و اطلاعاتی که از والدینمون و دیگران در طول سال ھای سال دریافت کردیم، یک تصویر ناخودآگاه ذھنی از فردی که باید باشیم، درآمدی که شایستگی و توان داشتنش رو داریم، میزان جذابیتی که داریم و به طبعش اینکه ھمسر ما چقدر می تونه جذاب باشه و ... رو در ذھن خودمون شکل می دیم.

اگر در ھر لحظه ای از زندگی، در ھر کدوم از این حیطه ھا، به دستاورد ھا و موفقیت ھایی بیشتر از محدودیت ھای ذھنی ای که برای خودمون قائل شدیم برسیم، سر و کله ی خود تخریبی پیدا می شه تا ما رو به ھمون مسیر قبلی، ھمون روش زندگی قبلی، برگردونه.

علت اینکه این اتفاق می افته اینه که ذھن ما نمی خواد ما آسیب ببینیم یا احساس ناراحتی داشته باشیم و رنج ناشی از قرار گرفتن در یک موقعیت ناشناخته که محدودیت ھای قبلی ما رو نقض می کنه رو حس کنیم.

علت اصلی وجود عاملی به نام خود تخریبی، محافظت و مراقت از ماست تا ما رو در یک حالت ایمن قرار بده، و یا ما رو به خاطر نقض الگو ھا و برنامه ریزی والدینمون و یا سایرین تنبیه کنه

راجع به این موضوع فکر کنید. اگر بیشتر از انتظاری که از خودتون دارید و باورش کردین پول در بیارین، ھومیو استیسیس فورا دست به کار میشه تا این حالت جدید و ناشناخته رو از بین ببره و شما رو به روال زندگی قبلی برگردونه، به ھمین دلیل شما شغل پردرآمدی که به تازگی به دست آورده بودی رو از دست میدی و اخراج میشی... چرا؟ چون به طور کاملا اتفاقی و ناگھانی شرکت تصمیم میگیره تعدیل نیرو کنه... یا به فروشگاه ھای مختلف میری و حسابی خرید میکنی... چرا؟ چون خرید کردن با مزه است!!! باحاله!

برای این خود تخریبی ھا مدام استدلال میاری و توجیه می کنی و با این کار ناخودآگاه جلوی موفقیت ھای خودت رو میگیری و ھمیشه یه روال زندگی ثابت رو میگذرونی.چیزی که اینجا داره واقعا اتفاق می افته اینه که شما مدام به جایی برمیگردی که در ذھن احساس می کنی بھش تعلق داری،جایی که در اون احساس راحتی می کنی، جایی که واست شناخته شده است و بھش عادت کردی و دقیقا واسه ی ھمینه که می خوای تغییر کنی، اما نمیشه!

اگه ذھن شما برای رسیدن به ھدفی که دارید برنامه ریزی نشده باشه و ھمون برنامه ریزی قبلی خودش رو داشته باشه، شما به چشمه میرسی ولی ھرگز اجازه ی آب خوردن رو به خودت نمی دی... فرصت ھای بی نظیری واست ایجاد میشه اما با بی توجهی از کنارش رد میشی، چون ذھنت آماده نیست. چون ذھنت واسه ی موفقیت برنامه ریزی نشده، و تا دوباره برنامه ریزیش نکنی ھمین آشه و ھمین کاسه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۴:۵۸
تیم دانشکده موفقیت

چند سال قبل برنامه ای از شبکه 4 سیما پخش شد با عنوان "راز" و  در ادامه سی دی ها، فایل های صوتی و تصویری و ترجمه کتابی با همین عنوان انتشار یافت.

اکنون سوال این است که آیا واقعاً مفهوم مجموعه راز که حول محور "قانون جذب " می گردد، کارساز است؟

شاید پس از دیدن این مجموعه یا خواندن کتاب یا مقاله ای با این عنوان این موضوع ذهن همه ما را درگیر کرده باشد و با خود اندیشیده ایم "یعنی امکان دارد؟". در اینجا هدف به هیچ عنوان سیاه و سفید دیدن این موضوع نیست بلکه قصد داریم اندکی آن را مو شکافی کنیم.

پس بهتر است سوال را اینگونه مطرح کنیم: " آیا تنها با قانون جذب می توان به آنچه می خواهیم برسیم؟"


امروزه در دنیای ما بیش از هر زمان دیگری میلیونر خود ساخته وجود دارد. تاکید میکنم " میلیونر خود ساخته" چرا که سایر افراد که با میراث یا لابی گری به طبقه میلیونر ها پیوسته اند از حوزه این مقاله خارج اند. به دلیل ساختار جدید دنیای امروز یعنی دنیای ارتباطات و اطلاعات، فضایی دیگر پیش روی افراد قرار گرفت. دیگر سرمایه های مالی و میراثی شرط لازم کافی برای رسیدن به این مهم نیستند و همانطور که می بینیم بسیاری از میلیونر ها یا بهتر بگوییم میلیارد های امروزی از این دایره بیرونند. افراد بسیاری را سراغ داریم که از گاراژ منزلشان  به شرکت های مولتی میلیون دلاری رسیده اند. صاحبان گوگل ، فیسبوک ، استیو جابز فقید و البته بیل گیتس و بسیار افرادی دیگر که بارها اسامی آنها را شنیده ایم.


حال این سوال مطرح است که کدام یک از این افراد ثروتشان را با قانون جذب بدست آورده اند. یعنی جایی بنشینند و از غول کائنات بخواهند که ارزوی شان را براورده کند. یا حتی در سخنرانی های خود به این موضوع توصیه کرده باشند؟

من که به شخصه فکر نمی کنم همچین چیزی شنیده باشم. اولین چیزی که هر میلیونر خود ساخته به آن توصیه میکند تلاش و پشتکار است. نهراسیدن از شکست است و این که شکست پل پیروزی است. معانی این جملات آشکار است: دست به کار شدن و در راه هدف آنچنان پایمردی کردن یا به هدف رسیدن. همه ما شنیده ایم که ادیسون 9999 بار شکست خورد تا بالاخره لامپش روشن شد. زندگی این افراد پر است از شکست های ریز و درشت و این یعنی دست به عمل زدن.


چنانچه بهتر به این موضوعات بیاندیشیم در خواهیم یافت که اگر غیر از این باشد عجیب است. چرا که ثروتمند شدن یک رویداد نیست بلکه یک پروسه است. یک جریان است نه یک اتفاق. باید در راه هدف مطالعه کرد، شب ها بیدار ماند و صبح ها زودتر بیدار شد، سختی کشید ، به آب و آتش زد نه اینکه یکجا نشست و از کائنات درخواست برآورده شدن آرزو نمود. شاید ما یک روز صبح که از خواب بیدار میشویم و به اینترنت سری می زنیم در اخبار می بینیم که فلان جوان 20 ساله سایتش را به مبلغ 100 میلیون دلار به فلان شرکت بزرگ فروخت و با خود بگوییم خوش به حالش چقدر راحت! اما چیزی که ما می بینیم رویداد است اما آنچه پس قضیه است یک پروسه چندین ماهه یا شاید چندین ساله باشد.


پس نکته اول:

موفقیت یک پروسه است و نه یک رویداد و پروسه یعنی تلاش، پشتکار و چشیدن طعم شکست که با روح یکجا نشستن و طلب نیاز کردن سازگار نیست. البته واضح است که  قانون جذب نیز می تواند جزئی از این پروسه باشد اما مسلم است که  تمام آن نیست.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۰:۳۶
تیم دانشکده موفقیت

تلاش به خودی خود برای موفق شدن کافی نیست، اگر اینگونه بود معلمان ما ساعت های استراحت و روزهای تعطیل خود را در جکوزی هایی با روکش طلا میگذراندند! استعداد هم به تنهایی ناکافی است، شاهد این موضوع هم خواننده های خیابانی هستند که موفقیت چندانی به دست نیاورده اند.موفقیت های بزرگ تنها نصیب کسانی میشود که جز به داشتن هر سه موردی که در تصویر زیر مشاهده می کنید، راضی نمیشوند.

البته که حرف زدن در این خصوص ساده است و عملی شدن آن کار هر کسی نیست.

سه پیش نیاز برای موفق شدن!

اکثرا به کارشان علاقه ای ندارند

عموما درآمد خوبی دارند ولی از شغل خود ناراضی اند. شغلشان به یکی از ضروریات زندگی تبدیل شده در حالی که رویاهایشان در حال از دست رفتن است و آنها مجبور هستند درآمد خود را صرف خریدن شادی کنند!

شغلی که به خاطر انجام آن تشویق نمیشوید

حس می کنید عمرتان تباه شده، استعدادهایتان از دست رفته و کسی قدردان تلاش شما نیست.

از دیدن افرادی که یکصدم استعداد شما را ندارند ولی به مراتب از شما موفق ترند سرخورده میشوید. زندگی بسیار غیرعادلانه است. از این همه انتظار خسته شده اید.

به کاری مشغولید که هیچ استعدادی در آن ندارید

ناامیدانه تلاش میکنید تا در کار خود موفق شوید اما حتی توان رقابت را در خود نمی بینید. درحالی که اگر کار خود را دوست داشتید، شادی ذاتی برشما قالب میشد. شادی حلقه گمشده بسیاری از افراد شاغل است.

به نظر شما استیو جابز کار خود را دوست نداشت؟ یا موسیقیدانی را میشناسید که از موسیقی متنفر باشد؟ یا نویسنده ای که از نوشتن فرار میکند؟

اگر به این امید نشسته اید که موفقیت، شما را شاد کند کاملا در اشتباه هستید. تلاش بیهوده نتیجه ای ندارد. موفقیت سهم افراد خلاق، با بصیرت و منحصربه فرد است.

اگر به شغل خود علاقه نداشته باشید به ثمر نشاندن توانمندی هایتان با سختی همراه است.

مهارت”، یکی از فاکتورهای مهم است اما برای موفقیت های بزرگ به “مهارت های بزرگ” احتیاج دارید و این مهارت ها جایی خارج ازحاشیه امنتانمی باشد.

فرض کنید موسیقیدان قابلی هستید. اما این به تنهایی هیچ فایده ای ندارد. دنیا پر است از موسیقیدانان بزرگ و بیکار!

برای موفقیت لازم است قابل تحسین باشید. یکی از راههای مطرح شدن از طریق ارائه ویدئوهای تحسین برانگیز و متفاوت یا از طریق ارتباط با ستاره های شناخته شده است. اگر این کار از شما ساخته نیست بهتر است بدنبال کسی باشید که ترتیب این کار را برای شما بدهد.

یکی از راههای رسیدن به “بهره وری” تمرین طولانی و مداوم است. مغز کاملا غریزی از فکر کردن طفره میرود و به محض رو به رو شدن با شرایط این چنینی ترجیح میدهد شما را تا جایی که ممکن است از مسئله پرت کند.

اگر واقعا با خودتان صادقانه برخورد کنید متوجه میشوید تنها چیزهایی که اهمیت دارند، مکان فعلی شما و کارهایی است که باید انجام بدهید.

ابتدا با سرکوبهای نفس مواجه میشوید و مرحله بعد نوبت به فداکاری های احساسی میرسد.

اگر با واقعیت روبه رو نشوید چیزی عوض نخواهد شد. شاید مجبور شوید برای داشتن آینده ای بهتر، چیزی که ۱۰ سال عمرتان را صرف آن کرده اید را فدا کنید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
تیم دانشکده موفقیت

تحقیقات در مهندسی بیو شیمی نشان می دهد که مغز انسان ماده ای را ترشح می کند به نام اندروفین .( مورفین طبیعی بدن ) کسانی که بر ذهن آنها تفکرات منفی حاکم است اندروفینی که از مغزشان ترشح می شود بیماری زاست و کسانی که ذهن مثبت دارند اندروفین آنها شفا بخش است : یک ماده با دو خاصیت!

امروزه از نظر علمی ثابت شده که هیچ چیزی نیست که از خودش هاله انرژی ساطع نکند . قانون "دوبروی " می گوید: "هر ذره ای از خود انرژی به همراه دارد" . حتی با دوربینهای مخصوص از این انرژی ها عکس تهیه کرده اند .

هاله های انرژی با فرکانس مغز و تفکر انسان مرتبط هستند.ما می توانیم هاله های انرژی خود را با متمرکز شدن بر روی شخصی یا محلی هدایت کنیم فقط کافی است به آن شخص فکر کنیم بلافاصله هاله های انرژی ما با سرعت نور به سوی آن شخص فرستاده می شود .

هاله های انرژی قابل باردار شدن است ؛ اگر تفکر انسان منفی باشد هاله منفی و اگر مثبت باشد هاله مثبتبه این ترتیب که اندیشه های مثبت، مهر آمیز، خیرخواهانه، سرشار از توانمندی، هوش و خلاقیت بر هاله اثر مثبت دارد و سطح انرژی های آن را بالا می برد و از نظر کمی نیز میتواند هاله انسان را بزرگتر نماید .

برعکس اندیشه های منفی، بدبینی ها، خودخواهی ها، احساس تنفر از خود و یا دیگران، حسادت، خشم و هر گونه اندیشه بد بر هاله اثر تخریبی می گذارد و سطح انرژی های آن را بشدت کاهش میدهد و انرژی زیادی از انسان می گیرد.

وقتی در مکانی احساس بدی می کنید بدین معناست که آن محل از انرژی های منفی اشباع شده است و یا وقتی فردی این تاثیر را روی شما می گذارد یعنی او حامل انرژی منفی است . جالب است که این انرژی حتی هنگام فکر کردن به کسی ، حرف زدن ، گوش کردن و... به صورت چه مثبت و چه منفی منتقل می شود

انجام اعمالی مانند مدیتیشن، عبادت و تمرین تفکر مثبت، حضور در طبیعت و دوستی با آن، از عوامل مهم و تاثیر گذار بر افزایش سطح انرژی هاله می باشد.احتمال دارد که شما در طول زندگی با انجام کارهایی هاله نورانی خود را آلوده کرده باشید . هر گونه اضطراب ، دلهره ، ترس و حتی  دروغگویی ، غیبت کردن ، بدبینی، آبروی دیگری را بردن و کلیه مسائلی از این قبیل منجر به آلودگی و تجمع انرژی های تخریب گر در هاله شما می شوند.

این انرژی منفی آنقدر در هاله شما نفوذ می کند تا در جسم (آخرین سطح برای نفوذ ) اثر خود را به صورت بیماری نشان دهد.

توجه کنید که انرژی منفی منشا تمام بیماریهای روحی- روانی و جسمی انسان است و به مرور زمان رد پای خود را بر چهره و بدن ما بر جای می گذاردپس اگر دائما مریض می شوید به پاکسازی هاله و دوری از آلوده کننده های هاله تان فکر کنید.انرژی هاله تان را با راههای مثبتی که گفته شد بالا ببرید تا نیازی به راههای منفی نداشته باشید و اما   افرادی هستند که به صورت ناخودآگاه از انرژی دیگران تغذیه می کنند. معمولا آنها افرادی هستند که ما اصلا بهشان شک نداریم

ادامه در بخش دوم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۵:۲۶
تیم دانشکده موفقیت