دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کسب ثروت» ثبت شده است

در بخش قبل آموختیم که برای هرگونه تغییر که علاقمند هستیم در خود ایجاد کنیم بجای تغییر در رفتار (معلول) می بایست در انگیزه (علت) تغییر ایجاد کنیم. حال این علت یا به عبارت دیگر انگیزه چه می باشد. این علت هرچه باشد نهایتا به دو نیروی کلی برخورد میکنیم. نیروی رنج یا لذت. همه رفتار و احساسات ما یا برای جلوگیری از رنجی است که ما انجام می دهیم یا برای لذت بردن.

زندگی ما نهایتا در این دو نیرو خلاصه میشود جلوگیری از رنج یا بردن لذت و همه رفتارهای ما نیز به نوعی درگیر این نیروهاست. فرض کنید شخصی وجود دارد که خیلی دروغ میگوید. افراد دروغگو معمولا در ابتدا برای اینکه رنجشی به آنها وارد نشود شروع به دروغ گقتن میکنند و بعد از مدتی از اینکار لذت می برند.

اکثر افراد علاقمند هستند که آنچه دارند را حفظ کنند (رنج نداشتن آن رانکشند) تا اینکه لذت چیز جدیدی را بکشند. این همان اینرسی است که باعث میشود اکثر افراد در برابر تغییر از خود مقاومت نشان دهند حتی اگر مطمئن باشند تغییر برای آنها اتفاقات خوبی به دنبال خواهد داشت. همین دلیل است که باعث میشود افراد ترجیح دهند به وضعیت متوسط خود قانع باشند تا اینکه با تغییر به دنبال وضعیت عالی باشند این یعنی دست به ریسک نمی زنند و ما بارها شنیدیم که موفقیتهای بزرگ پشت سر ریسکهای بزرگ ظاهر میشود. این موضوع باعث میشود که در جهان تنها 5 درصد ثروتمند داشته باشیم و سایر افراد در طبقه متوسط یا ضعیف باقی بمانند.

گاهی ما تمایل به انجام کاری داریم ولی مدام آنرا به تعویق می اندازیم این به این دلیل است که در حال حاضر انجام دادن کار دردناک تر از انجام ندادن آن است. ما انچنان کار را به تعویق می اندازیم تا رنجشی ایجاد شود که مارا وادار به انجام کار کند. نمونه بسیار واضح این موضوع دندان است ما انچنان ویزیت دندانپزشک  را به تعویق می اندازیم تا دندان درد بگیریم و این مثالی آشنا برای همه افراد است.

در نتیجه برای تغییر در علت همیشه نیروهای رنج و لذت را در نظر داشته باشید برای کارهایی که می خواهید ترک کنید رنجهای حاصل از انجام کار را در نظر بگیرید و برای عادت به کاری لذتهایی که از انجام کار به زندگی ما وارد خواهد شد را بزرگ کنید.


  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۸ ، ۲۳:۴۸
تیم دانشکده موفقیت

آنتونی رابینز را اکثر افرادی که علاقمند به پیشرفت شخصی و موفقیت هستند می شناسند. اگر هم کتابی از او نخوانده باشند حتما یک بار اسمش 

به گوششان خورده است. تونی رابینز یک سخنران انگیزشی، نویسنده و مشاور است. چندین کتاب از او به چاپ رسیده که تقریبا همگی جزء پرفروشترینها هستند.کتاب بسایر معروف وی در ایران کتاب " به سوی کامیابی" می باشد که در 5 جلد به چاپ رسیده است.

در فصل اول جلد دوم این کتاب تونی به مبحث تصمیم گیری پرداخته است. تصمیم گیری موضوعی است که همه ما در زندگی با آن در ارتباط هستیم. و شاید روزانه صدها یا هزارها تصمیم بگیریم. طبق معمول تونی با همین مطلب ساده که همه ما هم آن را می دانیم موضوعات بسیار اساسی در زندگی را تشریح می کند. متاسفانه اکثر قریب به اتفاق ما جهت خواسته های خود به دنبال فرمول پیچیده می گردیم که کسی آنرا برایمان بگوید اما به گفته رابینز "نبوغ در سادگی است". 

لحظه ای بیاندیشید، هر جایی که اکنون ما در زندگی ایستاده ایم به دلیل تصمیم هایی است که پیش از این در زندگی گرفته ایم. تصمیمات ریز و درشت که مسیر زندگی ما را مشخص کرده است. اگر جایی در زندگی تصمیم دیگری میگرفتیم شاید اکنون در موقعیت دیگری بودیم. شاید این سوالات برای شما آشنا باشد: "اگر درس خوانده بودم..."، "اگر فلان رشته را خوانده بودم...."، "اگر فلان کار را انجام داده بودم..." ، "اگر با فلانی ازدواج کرده بودم..."، "اگر ان حرف را نزده بودم...". اینها همه تصمیماتی است که ما در طول زندگی گرفته ایم تا یا نگرفته ایم. 

طبق گفته تونی ما در زندگی سه نوع تصمیم میگیریم:

1- به چه موضوعاتی توجه کنیم

2- چگونه موضوعات را تفسیر کنیم

3- چگونه عمل کنیم

این تصمیمات کل زندگی ما را شکل می دهند.

دفعه بعد که دارید در خصوص موضوعی تصمیم میگیرید در نظر داشته باشید که همین تصمیم می تواند آینده زندگی شما را تغییر دهد بنابراین با دید باز تصمیم گیری کنید. حتی اگر تصمیم بگیرید که هیچ تصمیمی نگیرید این نیز نوعی تصمیم گیری است.

 سال نو را با تصمیمات جدید برای زندگی خود آغاز کنید.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۵
تیم دانشکده موفقیت

هممون دلمون میخواد تغییر کنیم انگار این تو ذات آدمهاست به هر حال انسان زاده شده برای تکامل و تغییر اولین آجر تکامل هست.
گاهی نیاز به این تغییر توی رفتارمون، شخصیتمون، لباسمون، وضعیت مادیمون، وضعیت ظاهریمون احساس میشه.دلیل این تغییر هر چی که باشه ایجاد تغییر یک مسیر بیشتر نداره. مهم این نیست ما میخوایم چی رو تغییر بدیم مهم اینکه چطور باید این کارو بکنیم. برخلاف اینکه خیلی از کارشناسان میگن تغییر کار خیلی سخته اصلا این طور نیست همین تفکر که باعث میشه ما خیلی سخت دست به تغییر بزنیم چون وقتی میگیم کار سختی هست ناخوداگاه به خودمون میگیم که به احتمال زیاد توی این کار موفق نمیشیم و همین تفکر ما را از عمل کردن باز میداره.
طی مطالعات زیادی که انجام شده برای ایجاد یک تغییر یک دقیقه بیشتر فرصت نیاز نیست. حالا فرض کنید به این حقیقت اعتقاد داشته باشید توی یک دقیقه خودتونو میتونید تغییر بدید ایا واقعا از همین الان شروع به تغییر توی زمینه هایی که میخواید نمی کنید؟!!
ساختمان تغییر ساده است بخش اولش تصمیم گیری و بخش دومش اقدامه. توی بحث تصمیم گیری شما باید اونقدر دلایل محکم داشته باشید که یک تصمیم قاطع برای تغییر بگیرید. اگر دلایلتون محکم نیست یا فقط علاقه به تغییر  دارید تغییری در کار نخواهد بود.
معمولاً 30 ثانیه اول رو شما باید به دلایلی که برای تغییر وجود داره فکر کنید هرچی میتونید دلایلتون رو محکم تر کنید. به تمام جنبه هایی که این تغییر ممکن برای شما به ارمغان بیاره فک کند و اون رو در ذهن خود نگه دارید بعد از این 30 ثانیه باید تصمیم بگیرید که قطعا میخواهید این تغییر رو در زندگیتون ایجاد کنید یا نه. در 30 ثانیه دوم شماقدمهایی که برای تغییر مورد نیاز نیست هست توی ذهنتون لیست کنید و اولین قدم را انتخاب کنید و از همان شروع کنید و در همین حین قدم بعدیتون رو مشخص کنید.تا میتونید قدمهاتون رو کوچک انتخاب کنید. این یک دقیقه مهمترین بخش تغییره و اگر درست انجام بشه شما به سرعت میتونید تغییر رو انجام بدید و خود به خود قدمهای بعدی رو هم بر میدارید.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۵:۳۰
تیم دانشکده موفقیت

در بخش اول فهمیدیم که زندگی همچون خیابانی است که همه افراد درآن در حال حرکتند و سه نوع مسافر بر حسب نگرش به زندگی و وضعیت مالی و اجتماعی در آن در حال حرکتند: مسافران پیاده رو، مسافران خط کندرو و مسافران خط تندرو که هر یک دارای مشخصاتی هستند و نهایتاً وضع زندگی آنها به ترتیب فقر، زندگی متوسط و زندگی متول می باشد.

اکثر افراد در طول مدت زندگی مسافران پیاده رو هستند. آنها نقشه مسیر پیاده رو انتخاب میکنند. 

شعارشان: امروز زندگی کن بیخیال فردا!

ادراک از قرض و بدهی: قرض بگیر، وام بگیر و باهاش بهترینها رو بخر. به صورت قسطی خرید کن ماشین بخر ویلا بخر، خانه بخر

ادراک از زمان: زمان چیزی که این افراد بسیار دارند پس حسابی دوست دارند تلفش کنند.

ادراک از آموزش: با زور معلم و تک ماده و والدین تحصیلات دبیرستان را انجام می دهند در بهترین حالت دیپلم میگیرند.

ادراک از پول : هرچی در می آورند خرج می کنند چرا باید به فکر فردا باشند؟!

منبع اولیه درآمد: هر جا پول بدهند کار میکنند و اگر جایی پول بیشتر بدهند می روند آنجا و برنامه ای برای شغلشان ندارند.

شتاب دهنده اولیه ثروت (منظور چیزی که بتواند برای رسیدن به آنها شتاب دهد که در بخش های آینده بیشتر از آن صحبت خواهد شد): تنها ذهنیت آنها برای ثروتمند شدن شانس است مثل برنده شدن در لاتاری، قرعه کشی بانکی و قمار.

ادراک از ثروت : این افراد نهایتاً با یک مشت اسباب بازی که برنده میشوند می میرند.

فرمول ثروت (توضیح مفصل این مفهوم در بخش های اینده) : ثروت = درآمد + بدهی

اگر بخواهید ثروت آنها را بسنجنید یا حقوقشان است (چون اصولا منبع درآمد دیگیری ندارند) و یا وام و بدهی

مقصد: کدام مقصد ؟؟ من فقط به امروز فکر میکنم!!

مسئولیت پذیری و کنترل بر زندگی: " من یک قربانی هستم. تمام اتفاقات بد برای من می افتد. اگر فلانی زیر آّب منو نمی زد فلان کاره بودم" اصولا معتقدند وضعیتشان بر میگردد به شانس بد و اینکه بقیه برایشان توطئه می کنند تا عقب بیافتند.

ادراک از زندگی : " زندگی کوتاه است. پس حسابی کیف میکنم. امروز می چسبم گور بابای فردا . تا فردا کی مرده کی زنده"

نتیجه زندگی این افراد: زندگی بخور و نمیر، فقر، همیشه از زندگی عقب بودن، ...

اگر این عبارت برای شما آشناست شما احتمالاً مسافران پیاده رو هستید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۸
تیم دانشکده موفقیت

آموزش

یکی از موضوعاتی که امروز گریبان گیر جامعه شده است بحث مدرک گرایی و ادامه تحصیل است. هر کس  تلاش میکند تا آنجا که امکان دارد تحصیلات خود را بالا ببرد. گاهی افراد بی وقفه تا مقطع دکتری تحصیل میکنند اما اکنون میبینیم که همین دکتران عزیز امکان جذب بازار کار را ندارند و مجبور هستند به شغلهایی غیر مرتبط و گاه بسیار پایین تر از سطح تحصیلیشان تن در دهند.

جامعه شناسان بسیار در این باره تحلیل های ریز و درشت داده اند که امکان بررسی آن در این جا نمی گنجد.

ما میخواهیم به صورت کاملا ساده این موضوع را ریشه یابی کنیم و ببینیم مشکل چیست. برای قشر متوسط (و نه ثروتمند) که بخش وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند و معمولا به دنبال کار کارمندی (منظور در اینجا کار برای کسی دیگر است نه همان چیزی که ما از کارمندی در ذهن داریم) هستند با توجه به رقابتی اکنون در یافتن کار و سیل عظیم بیکاران وجود دارد چیزی است با عنوان "ارزش ذاتی".

ارزش ذاتی چیزی است که بقیه حاضرند برای آن به شما پول بدهند. چیزی است که کارفرمایان به آن نیاز دارند و در قبلش هزینه میکنند. هر چه ارزش ذاتی شخصی بیشتر باشد بقیه حاضرند پول بیشتری به شخص بدهند. به عنوان مثال افرادی که تخصص هایی خاص دارند که تعداد کمی از افراد دارای این تخصص هستند ارزش ذاتی این افراد بیشتر است و به تبع پول بیشتری هم به این افراد پرداخت میگردد.

یکی از فاکتورهایی که ارزش ذاتی یک شخص (کارمند) را بالا می برد تحصیلات است. این افراد سعی میکنن با تحصیلات بیشتر ارزش ذاتی بیشتری برای خود کسب کنند. حتما شنیده اید که برخی از افراد پول گزافی می دهند و مدرک می خرند آیا واقعاً یک تکه کاغذ کوچک ارزش این هزینه زیاد را دارد. بله چون برایشان ارزش ذاتی به ارمغان می آورد.

این تفکرات و دنیای قشر متوسط حال برویم به تفکرات قشر ثروتمند که نظر آنها چیست؟

اگر شما در زندگی افراد موفق و ثروتمند دقیق شوید یکی از بارز ترین خصوصیات این افراد مطالعه است و از چیزی به عنوان آموزش همیشگی نام می برند. جالب است که افراد سوپر ثروتمندی مثل استیو جابز فقید یا بیل گیتس حتی دانشگاه را در میانه راه رها میکنند و به دنبال علایق خود می روند. خوب واضح است چون این افراد نمیخواهند قشر متوسط باشند پس همانند قشر متوسط نیز فکر و عمل نمی کنند.

البته آموزش همیشگی برای این افراد بسیار مهم است و همواره به آن تاکیید میکنند اما مدل این آموزش با آموزش اکادمیکی که ما می دانیم فرق میکند.

آموزش آنها شامل مطالعه کتابهای مرتبط با فعالیتشان و مقالات و مطالب، شرکت در سمینار، شرکت در کلاس های آموزش، دیدن فیلم های آموزشی می باشد که بابت خیلی از آنها هم هیچ مدرکی نمیگیرند بر عکس ما که همیشه به فکر مدرک می باشند.

البته در آخر ذکر این مورد مهم است که در اینجا قصد تحقیر طبقه متوسط وجود ندارد یا عیب جویی وجود ندارد بلکه موضوع این است افرادی که میخواهند در این طبقه باشند باید طبق قواعد این طبقه عمل کنند و اگر کسی تمایل دارد در طبقه ثروتمندان باشد باید به قواعد آن طبقه بازی کند. دیگر قوانین طبقه متوسط کارساز نخواهد بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۷ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت


دو در ازای پنج



اکثر ما وقتی سال جدید شروع میشود به محض اینکه تقویم جدید به دستمان می رسد اولین کاری که انجام می دهیم شروع به چک کردن تعطیلات تقویم میکنیم تا ببینیم در سال آینده تعطیلات چگونه قرار گرفته اند. جند روز تعطیلی داریم؟ چند روز تعطیلی شنبه داریم؟چند روز تعطیلی چهارشنبه داریم؟ 

اکثر ما در طول هفته کار میکنیم به امیدی تعطیلی آخر هفته. همه ما پنج روز کار میکنیم به امید دو روز تعطیلی البته به استثنای افرادی که پنجشنبه ها هم سر کار میروند و این معامله ماست دو روز تعطیلی به ازای 5 روز کار!!

آیا این عادلانه است؟ آیا ثروتمندان نیز همگونه کار میکنند؟؟ مسلماً نه. چرا؟ چون شما برایشان کار میکنید. چون شما هستید و کارشان را میگردانید پس نیازی نیست آنها تقویم به دست بگیرند و تعطیلات را بشمارند. وقتی شما هستید چرا باید نگران تعطیلات باشند. تازه اگر نیاز شد شما را آخر هفته هم سر کار میکشند. 

در زندگی معادله ای وجود دارد شما زمانی از عمرتان را صرف میکنید تا پول در بیاورید و با آن پول چکار میکنید؟ در زمان آزاد خود آنرا خرج میکنید. اکثر تفریحات ما و هزینه های ما در زندگی برای زمان آزادمان است چون در آن زمان است که ما واقعاً زندگی میکنیم و کاری که دوست داریم انجام میدهیم.

پس این معادله یک نامعادله است. 5 روز از عمرتان را برای 2 روز می فروشید آنهم به چه قیمتی؟؟؟!!

اگر برای کسی کار میکنید و او به شما پول میدهد در واقع دارد پول عمر شما را میدهد. حاضر هستید بابت عمرتان چقدر پول بگیرید؟؟ در واقع کاری که باید او انجام دهد و از عمرش هزینه کند را با صرف هزینه اندک به شما واگذار میکند و خودش از عمرش در جهت کاری که دوست دارد استفاده میکند. اگر درست فکر کنیم این یک نوع برده داری است آنهم از بدترین نوع آن چراکه شما عمرتان را می فروشید.

شما کار میکنید از سلامتی و از مهمترین منابعی که در اختیار دارید یعنی عمرتان که دیگر قابل بازگشت نیست هزینه میکنید تا دیگری پول روی پول بگذارد و به کاری که علاقه دارد مشغول باشد. حالا فرض کنید وقت دکتر دارید و در میان کار باید مرخصی بگیرید و به مطب بروید.جالب است که باید برای عمر خودتان اجازه بگیرید. اجازه هست که من بروم به سلامتییم برسم تا بتونم باز برای شما کار کنم؟؟ که معمولاً با اخم و تخم مدیر مربوطه مواجه می شوید که از روی بی میلی و با هزار و یک شرط و شروط اجازه میدهد چرا که اگر شما سالم نباشید نمی توانید کار او را به پیش ببرید.

می بینید این ظالمانه ترین چیزی است که وجود دارد....


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۰
تیم دانشکده موفقیت

معادله پول در برابر زمان!

زمان بزرگترین سرمایه هر کسی است که محدود است. همه ما از زمان تولد تا زمان مرگ زمان محدودی در اختیار داریم و به هیچ شیوه ممکن امکان 

افزایش مجدد این سرمایه را در اختیار نخواهیم داشت. این ثانیه ای که اکنون شما در حال مطالعه این درس هستید بر نخواهد گشت. به هیچ شیوه ممکن!!

پس به عبارتی می توان گفت زمان مهمترین و با ازش ترین سرمایه ماست. شاید بتوان پول از دست رفته، ارتباط از دست رفته، خانه از دست رفنه را 

مجدداً به عنوان سرمایه باز گرداند اما درباره زمان خیر. 

اگر به دقت به کارهایی که در طول روز انجام می دهید نظاره کنید می بینید که آنچنان توجه ای به این سرمایه محدود نمی شود. گویی که این سرمایه نا محدود است و هرگز به اتمام نمی رسد. ما آنچنان با دست و دلبازی با این مهم ترین سرمایه خود برخورد می کنیم که حتی در برخورد با بی ازش ترین چیزها این گونه عمل نمی کنیم. در صف رستوران می ایستیم. در ترافیک زمان تلف میکنیم. تمام مدت شبانه روز مشغول تماشای تلویزیون هستیم. با دوستان خود در حال صحبت های بی مورد و کشتن زمانیم. در ادارات و موسسات زمان خود را می کشیم تا روز کاری به پایان برسد و روی کاناپه به دیدن برنامه مورد علاقه خود بپردازیم.

اما ثروتمندان جور دیگری فکر میکنن و برای زمانشان ارزش قائل هستند. حتی سعی میکنن کارها را به دیگران منتقل کنند و خود به کارهای مهمتری بپردازند. اما هیچ گاه این موضوع را به دیگران نمی گویند. علاقه ندارند که دیگران پی به ارزش این سرمایه خود ببرند چرا که در اینصورت مجبوراً هزینه بسیار زیادی برای استفاده زمان دیگران پرداخت کنند. این داستان زمانی فاجعه تر می شود که ما پی می بریم که در ازای زمان خود چقدر پول میگیریم. افراد بسیار زیادی در دام  پول در ازای زمان افتاده اند. اما به چه قیمتی؟؟ 

برخی از از ما شاید 1 دلار نیز به ازای یکساعت از زمانی که صرف میکنیم دریافت نکنیم. اما آیا ثروتمندان این مطلب را به ما میگویند؟؟ هرگز!!!

این دامی است که برای ما مهیا شده است. زمان صرف کن و پول در بیاور. اما آیا واقعا به این شیوه می توان همچون آنها ثروتمند شد؟؟

باز هم هرگز!!!

شما زمانی محدودی در طول شبانه روز دارید و حتی زمان محدودتری برای انجام کارها در طول روزتان دارید پس پولی که در برابر زمان کسب میکنید نیز محدود خواهد بود.

شما هیچ ثروتمندی را نمی یابید که در دام "پول در ازای زمان " گیر افتاده باشد بلکه آنها اموخته اند از این دام برای دیگران استفاده کنند و سرمایه گرانبهای شما را به ارزان ترین مبلغ ممکن می خرند. به عبارتی شما در حال فروش زندگی خود به آنها هستید.

چقدر حاضرید برای زندگی تان پول بگیرید؟؟ 1000 دلار؟ 10000 دلار؟ 100000 دلار؟ 1000000 دلار؟ در حالیکه می بینید ناخواسته به راحتی و به مبلغی بسیار پایین تر در حال فروش آن هستید. به چه کسی؟ خوب معلوم است ثروتمندان.

خوب در این موضوغ تفکر کنید....

ثروتمندان هیچگاه به شما نخواهند گفت که : وقت طلاست!!.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۲
تیم دانشکده موفقیت

سفر هزار کیلومتری را هم باید با برداشتن یک گام همچون نوپایان آغاز کرد. یعنی در آغاز به جای جهش به پیش ،گامی کوتاه بردارید . معیارپیروزی مالی با گام های بزرگ نیست، شمار گام ها، جهت حرکت و مدت زمانی است که در میدان دوام میآوریم. ترس و تردیدهای آغازینبسیاری را از حرکت باز می دارد. یادگیری راستین، نیازمند یادگیری ذهنی، احساسی و جسمی است . پویایی، ایستایی را می شکند. اگر

حرکت کنید و اشتباهی رخ دهد، دست کم چیزی ذهنی، احساسی یا بدنی میآموزید.

افرادی که از ناداری به ثروت رسیده اند عمدتاً سه ویژه گی دارند:

• دارای دیدگاه بلند مدت بوده اند،

• به سعادت دیررس باور دارند،

• از توانمندی ترکیب نیروها به نفع خود بهره برداری نموده اند.

درمقابل کسانی که از ثروت به ناداری رسیده اند دیدگاهی کوتاه مدت داشته، خواستار خوشی های زودگذرند و از نیروی ترکیب، استفاده نابهذجا میکنند. رؤیا را بزرگ برگزینید ولی با گامهای کوچک به سوی آن حرکت کنید. به این ترتیب پیشرفت خود را مشاهده می کنیدو از آن انگیزهمیگیرید.

سه الگوی نقدینگی برای مردم وجود دارد. نادارها تمام درآمد خود را هزینه میکنند و دارایی برای خود باقی نمیگذارند. طبقات میانی از درآمد خودبدهی می سازند و آن را نیز هزینه می کنند. اینان نیزدارایی ندارند و به جای آن بدهی دارند. اما ثروتمندان درآمد خود را از طریق دارایی هایشانکسب میکنند. برای اندیشیدن همچون ثروتمندان باید آموزش ببینیم و جریان نقدینگی خود را مهار کنیم. داشتن پول و درآمد کافی نیست .این جریان نقدینگی است که میتواند مارا ثروتمند سازد یا به خاک بنشاند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۳:۳۴
تیم دانشکده موفقیت

اصل پارتو چیست؟

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

ویلفردو پارتو یک اقتصاد دان ایتالیایی بود که متوجه شد تنها ۲۰ درصد خانواده های ایتالیایی صاحب ۸۰ درصد پول کشور هستند. او با الهام از این واقعیت شروع به استفاده از قانون ۲۰/۸۰ در تمام امور زندگی اش کرد. به عنوان مثال ۲۰ درصد کاشت در باغش ۸۰ درصد محصول برداشت می کند. به نظر می رسد این الگو را می توان در تمام شرایط زندگی به کار برد. شاید از خودتان بپرسید ۸۰ درصد محصول چه ارتباطی به زمان و توانایی موفقیت ما دارد؟ بسیار خب پس مطلب را تا انتها بخوانید.

۲۰ درصد تلاش برابر است با ۸۰ درصد نتیجه

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

شاید این در ابتدا کمی گیج کننده باشد اما اگر از اصل پارتو پیروی کنیم متوجه می شویم که ۲۰ درصد تلاش ۸۰ درصد نتیجه می دهد. این یعنی از بین ۱۰ کاری که قرار است در روز انجام دهید ۸ تا از آن ها مهم نیستند. کاری که باید انجام دهید این است که آن ۲ کار مهم تر را تعیین و با آن ها شروع کنید. اگر روی ۲۰ درصد تمرکز نکنید ۸۰ درصد از زمانتان را از دست خواهید داد.

از کجا بدانم چه کاری مهم تر است؟

برای این کار باید با اراده و مصمم باشید. مهم ترین کارها معمولا سخت ترین و پیچیده ترین آن هاست. اینجاست که ذهنمان قفل می کند و به جای به کار بردن تلاش و انرژی مان در فعالیت هایی که برایمان مهم هستند کارهای راحت تری که مهم نیستند انجام دهیم.

قدم بعدی چیست؟

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

برای شروع ۶ تا از اولویت های روز بعد را روی کاغذ بنویسید و روی مورد پنج به بعد خط بکشید. حالا اولویت های باقیمانده را روی یک کاغذ یادداشت بنویسید و جایی جلوی دید قرار دهید. روزتان را با کارهایی که در اولویت هستند شروع کنید و اجازه ندهید چیزی حواستان را پرت کند. به هیچ کار دیگری فکر نکنید و اگر چیزی از ذهنتان بیرون نمی رود آن را بنویسید و دوباره به آن بپردازید.

قرار بود با شغل آزاد وقت بیشتری داشته باشم اما ۲۴ ساعته کار می کنم

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

اگر شغل آزاد دارید از بسیاری از حقوق و مزایا مثل حقوق بازنشستگی و بیمه برخوردار نیستید. به همین دلیل ناامید می شوید و پروژه های بیشتری را دست می گیرید و هیچوقت روی یک کار تمرکز نمی کنید. اما در واقع ۸۰ درصد پروژه های شما تنها ۲۰ درصد سود در بر خواهد داشت. اگر به جای انجام پروژه های متعدد روی مشتری های پول سازتان تمرکز کنید و ارتباط طولانی مدت با آن ها برقرار کنید با ۲۰ درصد تلاش به ۸۰ درصد سود خواهید رسید.

وقت پاکسازی

اصل پارتو چیست و چگونه زندگی را تغییر می دهد؟

اگر مدیر هستید باید بدانید کدام یک از کارمندان تان ۸۰ درصد نتیجه را به شما می دهند و وقت محدودتان را روی آن ها تمرکز کنید.

اگر کمد لباس تان پر از لباس هایی که هیچوقت نمی پوشید لیستی از چیزهایی که حداقل یک بار در ماه میپوشید را تهیه کنید و از بقیه لباس ها خلاص شوید. هیچوقت دلتان برای لباسی که سالی یک بار هم نمی پوشید تنگ نخواهد شد.

اگر بهترین دوست تان را از دست داده اید و دورو برتان را با دوستان متعددی شلوغ کرده اید متوجه می شوید که با ۸۰ درصد تلاش تنها ۲۰ درصد از بودن در کنار آن ها لذت می برید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۳:۰۵
تیم دانشکده موفقیت

اولین کشف در مورد الگوهای فکرکردن در مورد ثروتمندان خودساخته، این است که آ نها عادت دارند در بیشتر مواقع به شرایط استقلال مالی فکر کنند. در سنین جوانی یا در نقطه خاصی از زندگی، آ نها بر دستیابی به اهدافی خاص برای موفقیت مالی تمرکز م یکنند. ثروتمندان خودساخته برای خود این قانون را ایجاد م یکنند تا هر فداکاری لازم برای دستیابی به این اهداف مالی را انجام دهند. آن ها زندگی مالی خود را صرف سازماندهی و سازماندهی مجدد  میکنند تا جایی که همه موارد هماهنگ باشند و در حرکت به سوی تحقق آن اهداف خاص مالی به آ نها کمک کنند.

چگونه ثروتمندان خودساخته، اهداف مالی خود را تعیین م یکنند بسیاری افراد در رابطه با پول، عاد تهایی خلاف عاد تهای ثروتمندان خودساخته دارند. اکثر افراد به جای تعیین اهداف مالی و فکر کردن در مورد پس انداز پول و موفقیت مالی، به خرج کردن و لذت بردن از هر پولی که به دستشان می رسد و هر چیزی که می توانند از دوستا نشان قرض بگیرند یا در کارت اعتباری آنان موجود است، فکر م یکنند. در مورد خصوصیات کارآفرینانموفق و را ههای ایجاد تجارت موفق به سایت من با نام گزارش را ههای ثروت مراجعه کنید.

در نقط های خاص از زندگی، هر فردی به چهارراه اهداف مالی خود می رسد. یک راه به سمت درآمد، پس انداز و جمع کردن پول می رود، درحالیکه راه دیگر به سمت درآمد، هزینه و قرض پیش م یرود. به عنوان فردی بالغ و مسوول، باید تصمیم بگیرید که م یخواهید به کدام راه بروید. مهم نیست که تاکنون در کدامین راه قدم برمی داشتید، شما آزادید راهی را که از امروز م یخواهید سپری کنید، انتخاب کنید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۳۷
تیم دانشکده موفقیت