آموزش
یکی از موضوعاتی که امروز گریبان گیر جامعه شده است بحث مدرک گرایی و ادامه تحصیل است. هر کس تلاش میکند تا آنجا که امکان دارد تحصیلات خود را بالا ببرد. گاهی افراد بی وقفه تا مقطع دکتری تحصیل میکنند اما اکنون میبینیم که همین دکتران عزیز امکان جذب بازار کار را ندارند و مجبور هستند به شغلهایی غیر مرتبط و گاه بسیار پایین تر از سطح تحصیلیشان تن در دهند.
جامعه شناسان بسیار در این باره تحلیل های ریز و درشت داده اند که امکان بررسی آن در این جا نمی گنجد.
ما میخواهیم به صورت کاملا ساده این موضوع را ریشه یابی کنیم و ببینیم مشکل چیست. برای قشر متوسط (و نه ثروتمند) که بخش وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند و معمولا به دنبال کار کارمندی (منظور در اینجا کار برای کسی دیگر است نه همان چیزی که ما از کارمندی در ذهن داریم) هستند با توجه به رقابتی اکنون در یافتن کار و سیل عظیم بیکاران وجود دارد چیزی است با عنوان "ارزش ذاتی".
ارزش ذاتی چیزی است که بقیه حاضرند برای آن به شما پول بدهند. چیزی است که کارفرمایان به آن نیاز دارند و در قبلش هزینه میکنند. هر چه ارزش ذاتی شخصی بیشتر باشد بقیه حاضرند پول بیشتری به شخص بدهند. به عنوان مثال افرادی که تخصص هایی خاص دارند که تعداد کمی از افراد دارای این تخصص هستند ارزش ذاتی این افراد بیشتر است و به تبع پول بیشتری هم به این افراد پرداخت میگردد.
یکی از فاکتورهایی که ارزش ذاتی یک شخص (کارمند) را بالا می برد تحصیلات است. این افراد سعی میکنن با تحصیلات بیشتر ارزش ذاتی بیشتری برای خود کسب کنند. حتما شنیده اید که برخی از افراد پول گزافی می دهند و مدرک می خرند آیا واقعاً یک تکه کاغذ کوچک ارزش این هزینه زیاد را دارد. بله چون برایشان ارزش ذاتی به ارمغان می آورد.
این تفکرات و دنیای قشر متوسط حال برویم به تفکرات قشر ثروتمند که نظر آنها چیست؟
اگر شما در زندگی افراد موفق و ثروتمند دقیق شوید یکی از بارز ترین خصوصیات این افراد مطالعه است و از چیزی به عنوان آموزش همیشگی نام می برند. جالب است که افراد سوپر ثروتمندی مثل استیو جابز فقید یا بیل گیتس حتی دانشگاه را در میانه راه رها میکنند و به دنبال علایق خود می روند. خوب واضح است چون این افراد نمیخواهند قشر متوسط باشند پس همانند قشر متوسط نیز فکر و عمل نمی کنند.
البته آموزش همیشگی برای این افراد بسیار مهم است و همواره به آن تاکیید میکنند اما مدل این آموزش با آموزش اکادمیکی که ما می دانیم فرق میکند.
آموزش آنها شامل مطالعه کتابهای مرتبط با فعالیتشان و مقالات و مطالب، شرکت در سمینار، شرکت در کلاس های آموزش، دیدن فیلم های آموزشی می باشد که بابت خیلی از آنها هم هیچ مدرکی نمیگیرند بر عکس ما که همیشه به فکر مدرک می باشند.
البته در آخر ذکر این مورد مهم است که در اینجا قصد تحقیر طبقه متوسط وجود ندارد یا عیب جویی وجود ندارد بلکه موضوع این است افرادی که میخواهند در این طبقه باشند باید طبق قواعد این طبقه عمل کنند و اگر کسی تمایل دارد در طبقه ثروتمندان باشد باید به قواعد آن طبقه بازی کند. دیگر قوانین طبقه متوسط کارساز نخواهد بود.