دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کسب ثروت» ثبت شده است

آنچه داراها میکنند بسیار ساده است. بسیاری از ثروتمندان چندان درس نخوانده اند. زیرا بخش عملی کار آنان چندان دشوار و پیچیده نیست.بزرگترین دارایی ثروتمندان این است که متفاوت از دیگران میاندیشند. بودن- انجام دادن- داشتن. اینها سه واژه کلیدی مسیر حرکت به سوی پیروزی اند. داشتن عبارت از هدف است. اغلب مردم در پی داشتن هدفی به دنبال بررسی آنچه باید برای رسیدن به آن انجام دهند میافتند.

درحالی که ابتدا باید ببینند که کجا هستند . بودن، همان اندیشه های ماست. تفاوت در کردار دست اندر کاران کسب و کار وسرمایه گذاران نیست، بلکه در چگونگی اندیشیدن و چه بودن افراد، در ریشه و گوهر وجودشان است. گروهه ای چهارگانه، خواسته ها و نیازهای متفاوتی دارند که پیشتر گفته شد. این تفاوت در خواسته هاست که تفاوت در چگونه بودن آنها را شکل میدهد. بخش بزرگی از انسان بودن، انسانیت است و انسانیت یعنی داشتن احساس . احساس ها در افراد مختلف یکسان است، تفاوت در نحوه برخورد و مدیریت آنها در

افراد متفاوت است. بزرگترین عامل ایجاد ناکامی مالی، ترس از، از دست دادن پول است. از همین رو اغلب با احتیاط بازی میکنیم و میکوشیم تا مهار اوضاع را در دست داشته باشیم. همه ما در زندگی مواقعی را تجربه کرده ایم که در آنها احساسمان بر منطق چیره شده است.

 میگویند هوش احساسی انسان 24 برابر هوش استدلالی است. به همین دلیل باید مدیریت بر احساس ها را بیاموزیم. باید به گفتگوهای درونی خود بها دهیم . د رحرکت از موقعیت طلب تضمین شغلی به موقعیت خواستن آزادی مالی باید بدانیم که آنچه در یک طرف منطقی است ممکن است در سمت دیگر غیرمنطقی باشد . در این راه بهترین راهنما همان ندای درونی خود ماست که تشخیص دهیم کدام اندیشه منطقی است و کدام نه. سخنان ما، اندیشه هایمان را شکل میدهند. باید از سخنان منفیبافانه اجتناب کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۰
تیم دانشکده موفقیت

برای سرمایه گذاری باید تمام جوانب را درنظر گرفت، فرصتهایی که آن سرمایه گذاری ایجاد میکند و تهدیدهایی که متوجه آن است . قوانین مالیاتی، تغییرات برنامه ریزی ها، اوضاع اقتصادی، بازده سرمایه گذاری، زمان بازگشت آن و ... در هرحال باید درنظر داشت که نباید در یک سرمایه گذاری از جیب هزینه شود. افراد عادی در سرمایه گذاری 95 % با چشم سر میبینند و 5 % با مغز در حالیکه این روند باید دقیقاً وارونه شود.

 کسانی که مغز خود را به دیدن پول و فرصتهای مالی عادت دهند به قدرتی باور نکردنی دست می یابند. به رهگیری از راهنمایی های افراد ناآگاه بزرگترین آفت سرمایه گذاری است. برای پرورش مغز به دیدن پول باید دانش مالی آموخت . سرمایه گذاری نیز مانند تمام فنون وتخصصهای دیگر زبان ویژه خود را دارد که کلمات آن اعداد و ارقامند. چنانچه چنین دانشی نداشته باشید حتی توصیه های مشاوران نیز برایتان نامفهومخواهد بود . کارگزاران بانک نیز گرچه به ما دروغ نمیگویند، تمام حقیقت را نیز ابراز نمیدارند.

هر چه بدهکارتر باشید نادارترید و هرچه مردم به شما بدهکار باشند داراترید . ما همگی ناگزیر از بدهکار بودنیم اما باید کاری کنیم که بدهی های بزرگمان را دیگران بپردازند. پول هم یک بازی است. نباید به آن به چشم یک ابزار بقا و حتی خود زندگی نگریست. باید قواعد این بازی را بدانیم و در سمت مناسب این بازی قرار گیریم و نگذاریم دیگران ما را بازیچه خود قرار دهند. بسیاری از مردم با تکیه به عبارات آشنا و بدبینانه فرصت های مناسب پیش روی خود را نمیبینند و یا از دست می دهند. اینان توجهی به آمار و ارقام ندارند و همین باعث گرفتاری مالیشان میشود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۴۹
تیم دانشکده موفقیت

کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند  که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند . بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.

 هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم. به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند . به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید.

 نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کار ببندید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۳۷
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۳۳
تیم دانشکده موفقیت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۶
تیم دانشکده موفقیت

جمله ای که بارها شنیده ایم و‌به راحتی از کنتر ان گذشته ایم. جمله ای بسیار کوتاه بسیار ساده و بسیار بدیهی. 

اما هیچ گاه انچنان که شایسته است به ان نیندیشیده ایم. هرگز در ان تعقل نکرده ایم. جرا که ما در طول زندگی اموخته ایم که سطحی نگر باشیم. اموخته ایم که برای رسیدن به جایی به ارزویی باید مسیر طول درازی بپیماییم. 

همه بدنبال فرمولی پیچیده برای رسیدن به موفقیت میگردیم. در کتاب ها سمینارها سخنرانی های افراد موفق بدنبال مسیری پر پیچ و خم میگیردیم که همان را طی کنیم غافل از این که این فرمول پیش چشم ماست. ساده تر از ساده. 

هر کس که به جایی رسیده است می گوید که نسخه که ما بدنبالش هستیم ساده است اما کو‌ گوش‌شنوا؟؟!!

در این جا جملاتی کوتاه را بیان میکنیم که اگر در ان عمیق بیندیشید راه خود را می یابید. نیازی نیست مدرک تحصیلی داشته باشید نیازی به دانستن فیزیک و ریاضی نیست نیاز نیست روانشناس و جامعه شناس باشیم تنها باید معنای این جملات ساده رابیابیم و در عمل به کاربندیم به همین سادگی. 

پس فرصتی با خود خلوت کنید و عمیقا به این جملات کوتاه فکر کنید و راههای اجرایی کردن انرا بیابید. 

جمله اول:

اگر در مسیری هستید و به انچه میخواهید نمی رسید باید مسیر خود را تغییر دهید. 

اگر کارهایی میکنید و به انچه میخواهید نمی رسید باید کارهایی را که میکنید تغییر دهید. 

بیندیشید!!!

ادامه دارد......

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۴۸
تیم دانشکده موفقیت
برترین ها: در این مطلب 7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق – و ثروتمند – دنیا را برایتان نوشته ایم که می تواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت در زندگی هر فرد تبدیل شوند. این افراد کارهایی کرده اند که مردم عادی از انجام آن شانه خالی می کنند.

1. گای لالیبرت، موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil: هر کاری دوست داری انجام بده، اما دنبال پول هم باش 
 
داستان های آموزنده افراد موفق 

گای لالیبرت پیش از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود یک دلقک سیرک بود که تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود. با وجود کمک های مالی دولت، ضامن های مهربان و سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت های مثبتی داشته باشد. ایده درخشان لالیبرت باعث شد تا این سیرک از وضعیت کسادی به شرکتی پرسود تبدیل شود. تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است. 


 
2. سوز اورمان، مشاور مالی: کمتر پس انداز کن، بیشتر درآمد داشته باش

داستان های آموزنده افراد موفق

سوز اورمان به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، خیلی خوب زندگی می کرد اما در قرض غرق شده بود. او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. 

او هر کاری دوست داشت انجام می داد، به دنبال یافتن فرصت های مالی بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود به طور سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند. 

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت های مالی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن.


 
3. بیل گیتس، موسس مایکروسافت: تقلید کردن بهتر از نوآوری است

داستان های آموزنده افراد موفق

بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری ساخته شده است. مایکروسافتِ گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود کم داشت. به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. 

وقت گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را دوباره از نو بازنویسی کردند. اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. 

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.  


 
4. وارن بافت، سرمایه گذار: کاردانی خوب است اما شناخت فرد مناسب بهتر است  

داستان های آموزنده افراد موفق

وارن بافت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما کارایی لازم را نداشت زیرا به طور شخصی ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بزرگ در بازار را نداشت. بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد پولدار نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود. 


 
5. آدام مک‌کی، تهیه کننده / کارگردان هالیوود: معاملات دو سر برد شکست واقعی هستند

داستان های آموزنده افراد موفق
 
آدام مک‌کی، یکی از موفق ترین تهیه کننده / کارگردان های هالیوود است. او در نوشتن فیلنامه فیلم هایی همچون در شب های تالدگا، برداران ناتنی، افراد دیگر و دونده آخر با ویل فرال همکاری داشت و این مساله باعث شهرت او شد. موفقیت او زمانی رخ داد که به جای بازی در برنامه زنده و کمدی شب های یکشنبه، شغل نویسندگی آن را انتخاب کرد و به همین دلیل سه دهه جزو نویسنده های برتر این برنامه شناخته می شود. 

دلیل موفقیت در این معامله نیز این بود که نخواست هر دو طرف از آن سود ببرند. در عوض، او به فرد بانفوذ این برنامه به نام لورن میشلز گفت برای ماندن در این برنامه باید تیم خودش را داشته باشد و اگر این طور نشود از این برنامه خواهد رفت. میشلز نیز درخواست او را پذیرفت.


 
6. ریچارد برنسون، موسس شرکت ویرجین: با ایجاد کار، ثروت خود را افزایش دهید

داستان های آموزنده افراد موفق
 
سر ریچارد برنسون از اختلال شدید در خواندن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. برنسون موسسه ویرجین را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

 او هرگز کمپانی های دیگری از ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. 


 
7. استیو جابز، موسس اپل: هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود
 
داستان های آموزنده افراد موفق
 
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.

در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت.  
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۳
تیم دانشکده موفقیت


مرور یکی از پرکاربردترین کلمات در حوزه‌های کسب‌و‌کار، واژه «استارت‌آپ» است.

شما نیز حتما در اخبار و رسانه‌ها بارها و بارها این کلمه را شنیده‌اید و شاید برنامه‌های تلویزیونی یا تبلیغاتی در سطح شهر در رابطه با راه‌اندازی استارت‌آپ دیده باشید. اما چرا استارت‌آپ تا این اندازه در اقتصاد و کسب درآمد مردم و کشورها پر اهمیت است؟ بررسی مفهوم و اصالت این واژه به ما کمک می‌کند تا به نقش حیاتی این پدیده در اقتصاد کشورها به‌خصوص در دو دهه پیش‌رو پی ببریم.

واژه استارت‌آپ در زبان انگلیسی به معنای «شرکت نوپا» است. این شرکت نوپا ویژگی‌هایی دارد که آن را از نمونه‌های مشابه خود متمایز می‌کند. شما می‌توانید یک شرکت یا کسب‌و‌کار جدید راه‌اندازی کنید که مشابه آن وجود دارد، در ماه‌های اول شرکت شما هنوز به‌درستی سر و شکل نگرفته است و اصطلاحا بیان می‌کنید شرکت ما نوپاست، اما در استارت‌آپ معنای نوپا بودن به مفهوم اصیل دیگری پیوند خورده است. به گزارش دنیای اقتصاد، کسب‌و‌کارهای مورد نظر در چارچوب استارت‌آپ بر ایده‌های خلاقانه، کارآفرینانه و مبتکرانه در خلق محصولات جدید یا ارائه راه‌حل بهتر برای انجام کسب‌و‌کارهای فعلی است؛ بنابراین نوپا بودن در مفهوم استارت‌آپ به‌معنای نوپا بودن در ایده و خلاقیت در تولید محصولات جدید یا کنار گذاشتن سازوکارهای فعلی برای جایگزین کردن آنها با رویه‌های بهینه است. برای مثال زمانی مردم تمامی کالاها و خدمات خود را از بازار تهیه می‌کردند که نیازمند صرف وقت و انرژی بسیار بود؛ اما در حال حاضر استارت‌آپ‌های اینترنتی شامل انواع فروشگاه‌های اینترنتی به‌خصوص در حوزه لوازم و تجهیزات مختلف، پا به عرصه زندگی مردم گذاشته و موجب صرفه‌جویی بالا در این زمینه شده است.

دیگر نیازی نیست شما برای خرید کالاها و خدمات به محل فروش آنها مراجعه کنید و برای مقایسه کالایی خاص با نمونه‌های مشابه و پیدا کردن بهترین قیمت و کیفیت مورد نظر با توجه به موجودی پول خود، کل بازار را بالا و پایین کنید. در وب‌سایت‌های این فروشگاه‌ها انجام چنین مقایسه‌هایی به‌راحتی امکان‌پذیر است و با پرداخت اینترنتی می‌توانید جنس مورد نظر را در منزل تحویل بگیرید یا در رابطه با تغییر سازوکارهای موجود و تسهیل فرآیندهای پر اصطکاک فعلی می‌توان به استارت‌آپ‌های حمل‌و‌نقل که به‌تازگی در کشور ما جا افتاده و تقریبا تمامی مصرف‌کنندگان از نحوه خدمات‌دهی آن اظهار رضایت می‌کنند، اشاره کرد. به‌جای تماس تلفنی به بنگاهی که چند خودرو محدود دارد، در کسری از زمان نزدیک‌ترین تاکسی به شما، آماده ارائه خدمت است و به‌واسطه تعدد سفرها برای رانندگان، امکان کاهش قیمت سفرها نیز وجود دارد. مزیتی که موجب شده بسیاری از مردم اولین گزینه‌ای که برای سفرهای شهری (در زمانی که نمی‌خواهند از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنند) به ذهن‌شان می‌رسد، استفاده از اپلیکیشن مربوط به این استارت‌آپ‌ها روی گوشی همراهشان است.

نوپا بودن، اولین خصیصه استارت‌آپ است اما ویژگی مهم دیگر آن که اهمیت آن را در اقتصاد دو چندان می‌کند رشد سریع و رسیدن به درآمد است که در اغلب موارد درآمدهای حاصل از آن در سطح بسیار بالایی است. کسب درآمد بالا یک پدیده تقریبا قابل پیش‌بینی، در صورت راه‌اندازی مناسب استارت‌آپ است؛ زیرا شما یا محصولی جدید و مورد توجه مردم تولید کرده‌اید، یا ایده‌ای نو برای انجام امور قبلی آنها به فرمی ساده‌تر ایجاد کرده‌اید. در هر دو مورد شما با یک تقاضای جدید و منحصربه‌فرد برای محصولتان مواجه هستید و تمامی عواید حاصل از آن در نبود رقبا به حساب شما واریز می‌شود. توجه داشته باشید اصالت یک استارت‌آپ در نوآوری آن نهفته است، نمی‌توان گفت اگر شما در حضور دو فروشگاه اینترنی در کشور، یک فروشگاه اینترنتی با رویه‌ای مشابه آن و محصولات بیشتر راه‌اندازی کردید، شما استارت‌آپ راه‌اندازی کردید، بلکه این پدیده در حقیقت ورود به یک بازار رقابتی با مزیت نسبی است. در برخی مطالب به اشتباه انجام اعمال مشابه در کسب‌و‌کار را استارت‌آپ اطلاق می‌کنند که به‌واقع تعبیر درستی نیست. استارت‌آپ‌هایی چون گوگل، اپل و مایکروسافت را همیشه در ذهن داشته باشید تا متوجه شوید که مفهوم این واژه در فرم اصیل آن چیست. محصولاتی جدید و نوآورانه که دنیای تجارت و زندگی انسان‌ها را دگرگون کرده و درآمدهای هنگفتی نصیب مالکان، کارآفرینان و اقتصاد کشورهای خود کرده‌اند.

یک اشتباه رایج دیگر در بیان و کاربرد مفهوم استارت‌آپ، بیان این مطلب است که استارت‌آپ به کسب‌و‌کارهای اینترنتی گفته می‌شود. اگر استارت‌آپ‌های بزرگ برای رشد سریع، کاهش هزینه‌های مبادلاتی و گسترش روزافزون تقاضای خود در بازارهای جهانی، به‌صورت عمده بر استفاده از شبکه جهانی اینترنت متمرکز هستند نباید گفت که استارت‌آپ تنها به این حوزه از کسب‌و‌کار مربوط می‌شود. برای مثال یکی از استارت‌آپ‌های معروف دنیا تحت عنوان «پراسپورا» که با سرمایه‌ اولیه ۱۱۲ میلیون دلار، جزء ۲۰ استارت‌آپ برتر سال ۲۰۱۷ بود؛ مربوط به کاربرد هوش مصنوعی در صنعت کشاورزی برای افزایش بهره‌وری است؛ بنابراین شاید بتوان گفت خصوصیات استارت‌آپ‌ها نظیر رشد سریع و برق‌آسا و کسب بازارهای بزرگ حتی در سطح جهانی موجب شده که عمده محصولات و نوآوری‌ها در این حوزه متمرکز بر تولید محصولات اینترنتی یا تکنولوژی اطلاعات باشد، اما نباید گفت که مفهوم استارت‌آپ لزوما راه‌اندازی کسب‌و‌کار اینترنتی است.

اهمیت استارت‌آپ در اقتصاد کشورها به‌واسطه رشد سریع و ارز‌آوری بالای آن در مدت‌زمان کوتاه است. به‌دیگر بیان گسترش استارت‌آپ‌ها موجب رشد سریع اقتصاد کشورها می‌شود. همان‌طور که ذکر آن در بالا رفت اکثر محصولات ارائه شده در این حوزه، به فرم برنامه‌های کامپیوتری، تکنولوژی‌ها جدید در فناوری اطلاعات، کسب‌وکارهای مبتنی بر شبکه جهانی اینترنت و اخیرا هوش مصنوعی است. طبق پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۴۰ پیشرفت کشورها در زمینه هوش مصنوعی، یگانه عامل مهم در بقای اقتصاد آنها خواهد بود و کشورهایی که در زمینه تکنولوژی و هوش مصنوعی زیرساختی نداشته باشند در سیستم اقتصادی دنیا وابسته صرف خواهند بود. به‌همین دلیل است که استارت‌آپ‌ها از اهمیت بسیار بالایی در دنیای امروز برخوردار هستند.ایده‌های نو و خلاقانه ماهیتا دارای ریسک بالایی هستند چون در حال معرفی محصول جدید در فضای کسب‌و‌کار هستند که ممکن است مورد قبول واقع نشود به همین دلیل سرمایه‌گذاری در آن در اکثر موارد در فقدان حمایت دولتی در سطح پایینی خواهد بود.

علاوه‌بر این، معرفی یک ایده خلاقانه از پیشنهاد تا اجرای آن باید از سازوکاری مناسب و روان برخوردار باشد تا انگیزه لازم برای ورود کارآفرینان را فراهم کند. این‌ عوامل جزو مواردی هستند که در گسترش استارت‌آپ‌ها ضروری هستند. باید توجه داشت سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ ممکن است عوایدی به ابعاد بازارهای بزرگ جهانی، رشد اقتصادی و تامین آینده کشور داشته باشد. دنیا در حال گذار به سمت ارائه محصولات مبتنی بر تکنولوژی‌های پیشرفته خصوصا در زمینه هوش مصنوعی است، در چنین فضایی بدون شک کشورهایی که زیرساخت‌های لازم برای پرورش ایده‌های نو و خلاقانه افراد را فراهم کرده‌اند از جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد آینده برخوردار خواهند بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۰۶
تیم دانشکده موفقیت

ادامه از قسمت اول

سطح چهار: سرمایه گذاران دراز مدت

اینان به روشنی از نیاز به سرمایه گذاری آگاهند و بر روی یادگیری و آموزش خود در زمینه سرمایه گذاری، وقت و پول هزینه میکنند. مطالعه میکنند و به قوانین آگاهند. از توصیه های برنامه ریزان مالی برخوردارند و با شکیبایی پیش میروند.

سطح پنج: سرمایه گذاران پیچیده

این گروه به سرمایه گذاری های پرخطر دست می زنند زیرا از هوشمندی لازم، عادتهای درست کار کردن با پول و بنیان مالی استوار برخوردارند. اشتباه هایشان را در گذشته مرتکب شده اند و اینک با درس گرفتن از آنها اغلب پیروزند. علیرغم داشتن دانش گسترده در زمینه سرمایه گذاری همواره در طلب یادگیریاند. از گروهی دستچین شده از مشاورها، حسابدارها، کارگذارن و وکلا برخوردارند و بخش اندکی از درآمد خود را برای آنان هزینه می کنند و از قبال آنان به سود سرشار میرسند. میدانند که حتی در اوضاع بد اقتصادی چگونه از میدان بیرون بیایند و این شرایط را برای خود به فرصت تبدیل می کنند. در سرمایه گذاری هدفمند و با برنامه اند، مجلات و کتابهای تخصصی را میخوانند و در

همایش ها شرکت میکنند. یافته های خود را به نسل های بعدی میآموزند و ثروت را در شکل شرکتهای بزرگ، تراست ها و مشارکت ها به ایشان انتقال میدهند. چنین افرادی اغلب مباشر مالی خانواده اند و حتی پس از مرگ نیز در رهبری و تعیین سرنوشت سرمایه های به ارث رسیده مؤثرند.

سطح شش: سرمایه داران (Capitalists)

افراد انگشت شماری در جهان به این سطح می رسند. کسانی که همزمان دارای کسب وکاری بوده و به سرمایه گذاری نیز میپردازند. هدفشان، به دست آوردن پول بیشتر از راه هم افزایی و همخوان کردن پول، هوشمندی و وقت دیگران است. اینان به یاری پول و هوشمندی دیگران، پول و سرمایه برای کسانی که نیاز دارند فراهم میسازند. سرمایه میآفرینند و به دیگران میفروشند. موجب آفرینش ثروت، شغل و رفاه میشوند. در شرایط خوب اقتصادی پیروزند و در شرایط بد از آن نیز بهترند ، زیرا فرصتها را می شناسند.

 

سطحهای ششگانه را به دقت مطالعه کنید و موقعیت خود را با آنچه می خواهید به آن برسید مشخص کنید. کاستی های خود را بشناسید و به رفع آن همت کنید . اما بدانید که بدون ماهر شدن در سطح 4 نمیتوان به سطوح 5 و 6 رسید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۵:۱۶
تیم دانشکده موفقیت