دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میلیونر شدن» ثبت شده است

گام 3 : تفاوت میان خطرپذیری و پرخطر بودن را بیاموزید

نکته بسیار با اهمیت، هوشمندی مالی است. بدون هوشمندی مالی بسیار افراد درس خوانده به گرفتاری مالی دچار می شوند. سرمایه گذاری پرخطر نیست، ناآگاهی و محروم بودن از هوشمندی مالی پرخطر است . کسانی که خطر میکنند ولی دست به کارهای خطرناک نمیزنند همواره ستون دارایی هایشان درازتر از ستون بدهی هایشان است. برای اقدام در این زمینه ابتدا خطرپذیری را به زبان خود تعریف کنید.ببینید از نظر شما اتکا به درآمد ناشی از شغل پرخطر است یا سرمایه گذاری بخشی از درآمدتان . آنگاه به مطالعه اقتصادی بپردازید و در جریان اخبار اقتصادی قرار گیرید.

گام 4 : میخواهید چگونه سرمایه گذاری بشوید؟

اگر میخواهید زود به ثروت کلان برسید، به پیشواز مسائل مالی بزرگ بروید . علاوه بر شش سطح سرمایه گذاران که قبلا گفته شد، دسته بندی دیگری نیز می توان ارائه نمود:

گروهی که به دنبال مسئله میگردند.

گروهی که به دنبال پاسخ میگردند.

گروهی که خود می گویند: "هیچ نمیدانیم"

گروه سوم هرگز ثروتمند نمیشوند، مگر به کمک شانس . گروه دوم به دنبال مشاوره هستند و راهی برای سرمایه گذاری پولشان می جویند. گروه اول به دنبال مسائلی هستند که ناآگاهان مالی به وجود آورده اند. اینان در مشکل گشایی استادند و بازدهی سرمایه گذاری بالایی دارند. میتوان همزمان هر سه بود. با شناخت تفاوت های آنها میتوان پس از پیمودن گام های یک تا سه، ابتدا در یک زمینه خبره گی پیدا کرد و در زمینه های دیگر هم از مشاوره خبره گان سود برد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۷
تیم دانشکده موفقیت

کسب ثروت یعنی موفقیت در بخش مالی زندگی...

برای موفقیت در هر بخش مشخص قوانینی مشخص وجود دارد. جایی که برای موضوعی قوانین وجود داشته باشد علم و روش علمی برای آن وجود دارد

پس میتوان گفت برای رسیدن به ثروت نیز می بایست قوانین ثابت و مشخص وجود داشته باشد و به تبع آن علمی منحصر به فرد.

علم موفقیت!!!

مشخصه علم این است که هرکس با هر تحصیلات، مشخصات فردی و مالی و از هر قشری اگر قوانین را انجام دهد به همان نتایج می رسد به عنوان مثال جاذبه زمین را در نظر بگیرید هر کس از کوچک و بزرگ وقتی سیبی به آسمان پرتاب کند به طرف زمین باز میگردد. این قانون مستقل از مشخصات پرت کننده است. ممکن است کسی قوی تر محکم تر پرتاب کند که در این سرعت اختلاف تنها در سرعت بازگشت به زمین خواهد بود و اصل قانون یکسان باقی خواهد ماند. قوانین موفقیت و کسب ثروت نیز به همین گونه است. یعنی مستقل از شخص به کار برنده آن خواهد بود همه نتایج و اصل قانون رسیدن به موفقیت برای همه یکسان است شاید سرعت رسیدن به این جایگاه برای افراد مختلف با تحصیلات و سطح تلاش مختلف، متفاوت باشد اما اصل نتیجه یکسان است.

پس ما قوانینی داریم به نام "قوانین موفقیت" و علمی نیز هست به نام "علم موفقیت".

ممکن است فکر کنید اگر این قوانین وجود دارد چرا همه موفق نمی شوند. جواب ساده است. ما قوانین ثابت برای اینکه یک نفر به بهترین نحو در موسیقی موفق شود داریم ولی آیا همه موسیقیدان میشوند؟ واضح است، خیر. تنها افرادی به آن جایگاه می رسند که اولا آن قوانین را بدانند و ثانیاً آن قوانین را به کار برند.

در مقالات آتی سعی میکنیم قوانین جهانی موفقیت را نام برده (دانستن) و به راههای عمل کردن به آن را اشاره کنیم (عمل کردن).

فقط همواره این را در ذهن داشته باشید که این قوانین ثابت هستند و به نتایجی یکسان خواهند رسید و  این قوانین مستقل از شخص به کار برنده و حتی مکان استفاده از آنها می باشد.

منظر مقالات بعدی ما باشید....

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۰۰:۰۲
تیم دانشکده موفقیت

جمله ای که بارها شنیده ایم و‌به راحتی از کنتر ان گذشته ایم. جمله ای بسیار کوتاه بسیار ساده و بسیار بدیهی. 

اما هیچ گاه انچنان که شایسته است به ان نیندیشیده ایم. هرگز در ان تعقل نکرده ایم. جرا که ما در طول زندگی اموخته ایم که سطحی نگر باشیم. اموخته ایم که برای رسیدن به جایی به ارزویی باید مسیر طول درازی بپیماییم. 

همه بدنبال فرمولی پیچیده برای رسیدن به موفقیت میگردیم. در کتاب ها سمینارها سخنرانی های افراد موفق بدنبال مسیری پر پیچ و خم میگیردیم که همان را طی کنیم غافل از این که این فرمول پیش چشم ماست. ساده تر از ساده. 

هر کس که به جایی رسیده است می گوید که نسخه که ما بدنبالش هستیم ساده است اما کو‌ گوش‌شنوا؟؟!!

در این جا جملاتی کوتاه را بیان میکنیم که اگر در ان عمیق بیندیشید راه خود را می یابید. نیازی نیست مدرک تحصیلی داشته باشید نیازی به دانستن فیزیک و ریاضی نیست نیاز نیست روانشناس و جامعه شناس باشیم تنها باید معنای این جملات ساده رابیابیم و در عمل به کاربندیم به همین سادگی. 

پس فرصتی با خود خلوت کنید و عمیقا به این جملات کوتاه فکر کنید و راههای اجرایی کردن انرا بیابید. 

جمله اول:

اگر در مسیری هستید و به انچه میخواهید نمی رسید باید مسیر خود را تغییر دهید. 

اگر کارهایی میکنید و به انچه میخواهید نمی رسید باید کارهایی را که میکنید تغییر دهید. 

بیندیشید!!!

ادامه دارد......

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۴۸
تیم دانشکده موفقیت
برترین ها: در این مطلب 7 داستان کوتاه از افراد بسیار موفق – و ثروتمند – دنیا را برایتان نوشته ایم که می تواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت در زندگی هر فرد تبدیل شوند. این افراد کارهایی کرده اند که مردم عادی از انجام آن شانه خالی می کنند.

1. گای لالیبرت، موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil: هر کاری دوست داری انجام بده، اما دنبال پول هم باش 
 
داستان های آموزنده افراد موفق 

گای لالیبرت پیش از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود یک دلقک سیرک بود که تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود. با وجود کمک های مالی دولت، ضامن های مهربان و سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت های مثبتی داشته باشد. ایده درخشان لالیبرت باعث شد تا این سیرک از وضعیت کسادی به شرکتی پرسود تبدیل شود. تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است. 


 
2. سوز اورمان، مشاور مالی: کمتر پس انداز کن، بیشتر درآمد داشته باش

داستان های آموزنده افراد موفق

سوز اورمان به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، خیلی خوب زندگی می کرد اما در قرض غرق شده بود. او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. 

او هر کاری دوست داشت انجام می داد، به دنبال یافتن فرصت های مالی بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود به طور سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند. 

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت های مالی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن.


 
3. بیل گیتس، موسس مایکروسافت: تقلید کردن بهتر از نوآوری است

داستان های آموزنده افراد موفق

بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری ساخته شده است. مایکروسافتِ گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود کم داشت. به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. 

وقت گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را دوباره از نو بازنویسی کردند. اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. 

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.  


 
4. وارن بافت، سرمایه گذار: کاردانی خوب است اما شناخت فرد مناسب بهتر است  

داستان های آموزنده افراد موفق

وارن بافت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما کارایی لازم را نداشت زیرا به طور شخصی ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بزرگ در بازار را نداشت. بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد پولدار نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود. 


 
5. آدام مک‌کی، تهیه کننده / کارگردان هالیوود: معاملات دو سر برد شکست واقعی هستند

داستان های آموزنده افراد موفق
 
آدام مک‌کی، یکی از موفق ترین تهیه کننده / کارگردان های هالیوود است. او در نوشتن فیلنامه فیلم هایی همچون در شب های تالدگا، برداران ناتنی، افراد دیگر و دونده آخر با ویل فرال همکاری داشت و این مساله باعث شهرت او شد. موفقیت او زمانی رخ داد که به جای بازی در برنامه زنده و کمدی شب های یکشنبه، شغل نویسندگی آن را انتخاب کرد و به همین دلیل سه دهه جزو نویسنده های برتر این برنامه شناخته می شود. 

دلیل موفقیت در این معامله نیز این بود که نخواست هر دو طرف از آن سود ببرند. در عوض، او به فرد بانفوذ این برنامه به نام لورن میشلز گفت برای ماندن در این برنامه باید تیم خودش را داشته باشد و اگر این طور نشود از این برنامه خواهد رفت. میشلز نیز درخواست او را پذیرفت.


 
6. ریچارد برنسون، موسس شرکت ویرجین: با ایجاد کار، ثروت خود را افزایش دهید

داستان های آموزنده افراد موفق
 
سر ریچارد برنسون از اختلال شدید در خواندن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. برنسون موسسه ویرجین را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

 او هرگز کمپانی های دیگری از ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. 


 
7. استیو جابز، موسس اپل: هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود
 
داستان های آموزنده افراد موفق
 
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.

در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت.  
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۲۳
تیم دانشکده موفقیت

این جمله مشهور که" پول، پول میآورد" همیشه درست نیست. برای ثروتمند شدن نه پول داشتن الزامی است و نه داشتن تحصیلات دانشگاهی .

بسیاری از پیروزمندان دنیای کسب وکار مدرسه را نیمه کاره رها کردهاند. تحصیلات، برای پرداختن به حرفه های سنتی ضروری است، اما راه دستیابی به ثروت را نشان نمیدهد


برای ثروتمند شدن باید رویایی در سر داشت، فراوان تصمیم گیری کرد، به آموختن عشق ورزید، سرمایه خدادادی مغز را به کار گرفت و راه های مناسب را در هر موقعیت مالی برگزید. روشهای گوناگون درآمدزایی به اندیشه های متفاوت، مهارتهای فنی مختلف، پیشینیه تحصیلی متفاوت و انسانهای متفاوت نیاز دارد.

واژه کلیدی، درآمدآفرینی است. این که چه میکنیم چندان مهم نیست، بلکه چگونه پول ساختن مهم است. زندگی از پول مهمتر است، اما پول پشتیبان زندگی است. زمان و توان ما محدود است و نباید همه آن را در اختیار کسب درآمد قرار دهیم. داشتن وقت کافی برای خانواده، توان کمک به امور خیریه، کارآفرینی، تأمین بهداشت تن و روان و داشتن تفریح، همه و همه محتاج پول است. به همین دلیل پول مهم است. اما نباید سراسر عمر را برای کسب آن کار کرد. بسیاری از ما اندکی از هر چهار شخصیت )کارمندی، خویش فرمایی، صاحبان مشاغل، سرمایه گذار( را در خود داریم .


در هر چهار موقعیت، هم امکان ثروتمند شدن نهفته است و هم احتمال شکستخوردن . شناخت تفاوتهای این راهها به ما کمک میکند تا با توجه به شخصیت خود، راه دلخواه خود را آسانتر برگزینیم. ممکن است با گذشت زمان علاقه فرد به قرار گرفتن در موقعیت های مختلف کسب وکارتغییر یابد. همه راهها بااهمیت هستند. اما داشتن هدف نهایی مهمترین است.


کسانی که فطرتاً در موقعیت کارمندی یا خویش فرمایی هستند، کسب ایمنی شغلی را اولویت اول خود میدانند. در مقابل مالکین کسب وکار و سرمایه گذاران به داشتن آزادی مالی بهای بیشتری میدهند. مهمترین دلیلی که اغلب مردم ایمنی شغلی را مهمتر میدانند این است که به آنها اینگونه آموزش داده شده است. آنگاه آنان پس از فراغت از تحصیل به سرعت درگیر بدهی ها میشوند. این افراد وقتی خود را پیروز می دانند که حقوق و مزایای قابل توجهی داشته و آن را صرف خرید لوازم رفاهی کنند

بدین ترتیب همواره باید بیشتر کار کنند تا توان بازپرداخت اقساط این زندگی تجملی را داشته باشند و بالطبع وقت کمتری برای پرداختن به خود و خانواده شان دارند. در مقابل دو گروه دیگر با کسب پیروزی هر لحظه وقت آزاد بیشتری پیدا می کنند چرا که دیگران و حتی پول، خودشان برایشان کار میکند. برای ایشان پیروزی به هوشمندی مالی نیاز دارد نه کار بدنی بیشتر.


هوشمندی مالی بدان معنا نیست که چقدر پول می سازید، بلکه بدان معناست که چگونه پولتان را به پول ساختن وا میدارید و ترتیبی میدهید که در نسلهای آتی حفظ شود. بهتر است دست کم در دو راه از کارراهه مالی خبره شوید، یعنی هم خودتان کار کنید و هم دیگران و پول را برای خود به کار وادارید. باید برای رسیدن آینده آماده بود و همواره بخشی از ثروت خود را صرف آموختن مسائل مالی کرد تا برای مقابله با دگرگونی ها آماده باشیم.



 به کسب و کار و سرمایه گذاری بپردازید و بگذارید دیگران برای شما کار کنند. به این ترتیب اختیار کارکردن یا کار نکردن را دارید. نکته مهم این است که در هر موقعیتی از آموختن باز نمانید. تمامی روشهای کسب درآمد را بیاموزید و به کارببندید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۳
تیم دانشکده موفقیت

چند سال قبل برنامه ای از شبکه 4 سیما پخش شد با عنوان "راز" و  در ادامه سی دی ها، فایل های صوتی و تصویری و ترجمه کتابی با همین عنوان انتشار یافت.

اکنون سوال این است که آیا واقعاً مفهوم مجموعه راز که حول محور "قانون جذب " می گردد، کارساز است؟

شاید پس از دیدن این مجموعه یا خواندن کتاب یا مقاله ای با این عنوان این موضوع ذهن همه ما را درگیر کرده باشد و با خود اندیشیده ایم "یعنی امکان دارد؟". در اینجا هدف به هیچ عنوان سیاه و سفید دیدن این موضوع نیست بلکه قصد داریم اندکی آن را مو شکافی کنیم.

پس بهتر است سوال را اینگونه مطرح کنیم: " آیا تنها با قانون جذب می توان به آنچه می خواهیم برسیم؟"


امروزه در دنیای ما بیش از هر زمان دیگری میلیونر خود ساخته وجود دارد. تاکید میکنم " میلیونر خود ساخته" چرا که سایر افراد که با میراث یا لابی گری به طبقه میلیونر ها پیوسته اند از حوزه این مقاله خارج اند. به دلیل ساختار جدید دنیای امروز یعنی دنیای ارتباطات و اطلاعات، فضایی دیگر پیش روی افراد قرار گرفت. دیگر سرمایه های مالی و میراثی شرط لازم کافی برای رسیدن به این مهم نیستند و همانطور که می بینیم بسیاری از میلیونر ها یا بهتر بگوییم میلیارد های امروزی از این دایره بیرونند. افراد بسیاری را سراغ داریم که از گاراژ منزلشان  به شرکت های مولتی میلیون دلاری رسیده اند. صاحبان گوگل ، فیسبوک ، استیو جابز فقید و البته بیل گیتس و بسیار افرادی دیگر که بارها اسامی آنها را شنیده ایم.


حال این سوال مطرح است که کدام یک از این افراد ثروتشان را با قانون جذب بدست آورده اند. یعنی جایی بنشینند و از غول کائنات بخواهند که ارزوی شان را براورده کند. یا حتی در سخنرانی های خود به این موضوع توصیه کرده باشند؟

من که به شخصه فکر نمی کنم همچین چیزی شنیده باشم. اولین چیزی که هر میلیونر خود ساخته به آن توصیه میکند تلاش و پشتکار است. نهراسیدن از شکست است و این که شکست پل پیروزی است. معانی این جملات آشکار است: دست به کار شدن و در راه هدف آنچنان پایمردی کردن یا به هدف رسیدن. همه ما شنیده ایم که ادیسون 9999 بار شکست خورد تا بالاخره لامپش روشن شد. زندگی این افراد پر است از شکست های ریز و درشت و این یعنی دست به عمل زدن.


چنانچه بهتر به این موضوعات بیاندیشیم در خواهیم یافت که اگر غیر از این باشد عجیب است. چرا که ثروتمند شدن یک رویداد نیست بلکه یک پروسه است. یک جریان است نه یک اتفاق. باید در راه هدف مطالعه کرد، شب ها بیدار ماند و صبح ها زودتر بیدار شد، سختی کشید ، به آب و آتش زد نه اینکه یکجا نشست و از کائنات درخواست برآورده شدن آرزو نمود. شاید ما یک روز صبح که از خواب بیدار میشویم و به اینترنت سری می زنیم در اخبار می بینیم که فلان جوان 20 ساله سایتش را به مبلغ 100 میلیون دلار به فلان شرکت بزرگ فروخت و با خود بگوییم خوش به حالش چقدر راحت! اما چیزی که ما می بینیم رویداد است اما آنچه پس قضیه است یک پروسه چندین ماهه یا شاید چندین ساله باشد.


پس نکته اول:

موفقیت یک پروسه است و نه یک رویداد و پروسه یعنی تلاش، پشتکار و چشیدن طعم شکست که با روح یکجا نشستن و طلب نیاز کردن سازگار نیست. البته واضح است که  قانون جذب نیز می تواند جزئی از این پروسه باشد اما مسلم است که  تمام آن نیست.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۰:۳۶
تیم دانشکده موفقیت

تلاش به خودی خود برای موفق شدن کافی نیست، اگر اینگونه بود معلمان ما ساعت های استراحت و روزهای تعطیل خود را در جکوزی هایی با روکش طلا میگذراندند! استعداد هم به تنهایی ناکافی است، شاهد این موضوع هم خواننده های خیابانی هستند که موفقیت چندانی به دست نیاورده اند.موفقیت های بزرگ تنها نصیب کسانی میشود که جز به داشتن هر سه موردی که در تصویر زیر مشاهده می کنید، راضی نمیشوند.

البته که حرف زدن در این خصوص ساده است و عملی شدن آن کار هر کسی نیست.

سه پیش نیاز برای موفق شدن!

اکثرا به کارشان علاقه ای ندارند

عموما درآمد خوبی دارند ولی از شغل خود ناراضی اند. شغلشان به یکی از ضروریات زندگی تبدیل شده در حالی که رویاهایشان در حال از دست رفتن است و آنها مجبور هستند درآمد خود را صرف خریدن شادی کنند!

شغلی که به خاطر انجام آن تشویق نمیشوید

حس می کنید عمرتان تباه شده، استعدادهایتان از دست رفته و کسی قدردان تلاش شما نیست.

از دیدن افرادی که یکصدم استعداد شما را ندارند ولی به مراتب از شما موفق ترند سرخورده میشوید. زندگی بسیار غیرعادلانه است. از این همه انتظار خسته شده اید.

به کاری مشغولید که هیچ استعدادی در آن ندارید

ناامیدانه تلاش میکنید تا در کار خود موفق شوید اما حتی توان رقابت را در خود نمی بینید. درحالی که اگر کار خود را دوست داشتید، شادی ذاتی برشما قالب میشد. شادی حلقه گمشده بسیاری از افراد شاغل است.

به نظر شما استیو جابز کار خود را دوست نداشت؟ یا موسیقیدانی را میشناسید که از موسیقی متنفر باشد؟ یا نویسنده ای که از نوشتن فرار میکند؟

اگر به این امید نشسته اید که موفقیت، شما را شاد کند کاملا در اشتباه هستید. تلاش بیهوده نتیجه ای ندارد. موفقیت سهم افراد خلاق، با بصیرت و منحصربه فرد است.

اگر به شغل خود علاقه نداشته باشید به ثمر نشاندن توانمندی هایتان با سختی همراه است.

مهارت”، یکی از فاکتورهای مهم است اما برای موفقیت های بزرگ به “مهارت های بزرگ” احتیاج دارید و این مهارت ها جایی خارج ازحاشیه امنتانمی باشد.

فرض کنید موسیقیدان قابلی هستید. اما این به تنهایی هیچ فایده ای ندارد. دنیا پر است از موسیقیدانان بزرگ و بیکار!

برای موفقیت لازم است قابل تحسین باشید. یکی از راههای مطرح شدن از طریق ارائه ویدئوهای تحسین برانگیز و متفاوت یا از طریق ارتباط با ستاره های شناخته شده است. اگر این کار از شما ساخته نیست بهتر است بدنبال کسی باشید که ترتیب این کار را برای شما بدهد.

یکی از راههای رسیدن به “بهره وری” تمرین طولانی و مداوم است. مغز کاملا غریزی از فکر کردن طفره میرود و به محض رو به رو شدن با شرایط این چنینی ترجیح میدهد شما را تا جایی که ممکن است از مسئله پرت کند.

اگر واقعا با خودتان صادقانه برخورد کنید متوجه میشوید تنها چیزهایی که اهمیت دارند، مکان فعلی شما و کارهایی است که باید انجام بدهید.

ابتدا با سرکوبهای نفس مواجه میشوید و مرحله بعد نوبت به فداکاری های احساسی میرسد.

اگر با واقعیت روبه رو نشوید چیزی عوض نخواهد شد. شاید مجبور شوید برای داشتن آینده ای بهتر، چیزی که ۱۰ سال عمرتان را صرف آن کرده اید را فدا کنید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
تیم دانشکده موفقیت

زیربنا و عاملی که تعیین میکنه تا چه میزان میتونی از نیروی جادویی درونت کمک بگیری، میزان عزت نفس و اعتماد به نفسیه که داری... برای دستیابی به موفقیت ھای چشمگیر داشتن اعتماد به نفسی مثبت و قدرتمند ضروریه! اما قدرت در زندگی به چه معناست؟ آیا تا حالا بهش فکر کردی؟

احساس قدرت داشتن در زندگی یک معنی داره، که حس کنی شرایط زندگیت در کنترل تویه... و اگر به ھر علتی موردی در زندگیت ھست که مطابق میلیت نیست، میدونی و ایمان داری که باید این مورد رو تغییر بدی و این تغییر در حوزه ی قدرت تویه... موردیه که از پسش برمیای... به جرات می تونم بهت بگم که اگر بتونی چنین حس و باوری رو در خودت شکل بدی، محکوم به موفقیت و پیروزی میشی... دیگه ھیچ عامل داخلی یا خارجی ای نمی تونه مانع پیشرفت و حرکتت بشه. اما یک سوال مهم؟!!!

چگونه میشه چنین حس و باوری رو در خود شکل داد؟!

اولین قدم اینه که یک اعتماد به نفس و عزت نفس عالی، مثبت و سازنده رو در خودت شکل بدی. تا زمانی که خودت و توانایی ھات رو باور نداشته باشی، ھیچ چیزی رو نمی تونی تغییر بدی. روش ھای متفاوتی برای ساختن یک اعتماد به نفس عالی وجود داره، اما در کل ھیپنوتیزم و خودھییپنوتیزم یکی از سریع ترین، راحت ترین و خارق العاده ترین روش ھاییه که می تونه چنین اعتماد به نفسی رو در تو شکل بده، چون به راحتی تمامی افکار، باورھای محدود کننده و موانع ذھنی رو از ناخودآگاھت پاک میکنه و باورھای مثبت و سازنده رو به صورت کاملا اتوماتیک جایگزین اونھا میکنه...

دومین گام، اینه که انگیزه ای قوی و نیرومند رو در خودت شکل بدی که مدام تو رو به سمت جلو ھل بده. چرا؟ چون تمام زندگی در ھدف گذاری ھای کوچک و بزرگ در ھر زمینه ای از زندگی مادی و معنوی و خلق اونھا خلاصه میشه و ھدف گذاری و تلاش برای خلق اونھا بالا و پایین ھای خاص خودش رو داره، بنابراین اگر انگیزه ای قوی برای خلق و دستیابی به اھدافت نداشته باشی، نمی تونی تا زمان خلق نھایی ھدفت ادامه بدی و استقامت داشته باشی. بنابراین بسیار ضروریه که بدونی چرا ھدف و خواسته ای که داری رو میخوای؟ باید تمامی این دلایل رو به وضوح مشخص کنی و در گام بعدی ببینی که در ھر کدوم از این دلایل چه عاملی ھست که بهت انگیزه میده... آیا این انگیزه ھا درونیه؟ منظورم اینه که عاملی در درون تو وجود داره که بهت انگیزه میده، بهت میگه ادامه بده... برو جلو...تو میتونی... باید خلقش کنی، یا این عامل انگیزه دھنده بیرونیه؟ یعنی زمانی که ھدفت رو خلق کنی و به خواسته ای که داری برسی، پاداشی در انتظارته؟

و گام سوم اینه که مهارت ھای کاریزما و رھبری گروه رو در خودت شکل بدی. چرا؟ چون ھمه افراد مثل ھم فکر نمی کنن و افکار و عقاید و اھداف متفاوتی دارن. باید یاد بگیری که چگونه با ھمکاری و کار تیمی می تونی از دیگران درخواست کنی تا در دستیابی به اھدافت بهت کمک کنن و چگونه می تونی به دیگران کمک کنی تا به اھدافی که دارن برسن، تا در نهایت یک رابطه ی دو طرفه و برد- برد رو شکل بدی.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۲:۱۹
تیم دانشکده موفقیت

 

 21 - قانون تصمیم

مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم.

 

22 - قانون خلاقیت

ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت.

 

 23 - قانون استقامت

معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد.

  

24 - قانون صداقت

خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم.

 

 25 - قانون انعطاف پذیری

در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دست یابی به آن ها انعطاف پذیر باشید. درعصر تحولات سریع و رقابت شدید، انعطاف پذیری از ضروریات است.

 

 26 - قانون خوشبختی

کیفیت زندگی ما را احساسمان در هر لحظه تعیین می کند واحساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید.

  

27 - قانون تعجیل

ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همیت دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم.

  

28 - قانون فرصت

بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست.

  

29 - قانون خود شکوفائی

شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزید. آن هایی که می آموزند توانا هستند.

 

30 - قانون بخشندگی

هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد، آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۲۱
تیم دانشکده موفقیت