دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

هدف اصلی این وبلاگ ارائه آموزش و متدهای نوین و جهانی موفقیت برای تمام افراد است.

دانشکده موفقیت

موفقیت امری اتفاقی نیست!!!

پیام های کوتاه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تغییرات مفید» ثبت شده است

همه ما بیصبرانه در پی تغییر در خود هستیم چرا که انسان کامل نیست و لازمه رسیدن به تکامل تغییر مداوم هست. همه ما دوست داریم عادت های خوبی در خود ایجاد کنیم و عادتهای بد را از شخصیت خود حذف کنیم. این خواسته تمام افراد هست و هیچ استثنایی نداره. اگر ما قادر به تغییر در خود نباشیم تمام زندگی درجا خواهیم زد و هیچ پیشرفتی نخواهیم داشت.

قانون علت و معلول هم معرف حضور همه هست. این قانونی جهانی و به طور خلاصه میگه برای هر پدیده علتی وجود داره. هر جا اتفاقی داره میوفته حتما دلیلی پشتش هست. اگر بارون میاد به دلیل وجود ابرهاست. اگر روز  هست به دلیل وجود خورشید. اگر شما عصبانی هستید حتما علتی داره که عصبانی شدید یا اگر خوشحالید حتما به دلیلی احساس خوشحالی میکنید.

همیشه به یاد داشته باشید یه تغییر خوب یه تغییر پایدار و ماندگاره یعنی اگر تغییری کوتاه مدت به خود بدهید و دوباره برگردید به روال گذشته در اصل این تغییر هیچ ارزشی نداشته و نمیتونه باعث پیشرفت شما باشه.

برای اینکه تغییر پایدار باشه ما باید ریشه یا به عبارت دیگه علت رو از بین ببریم در غیر اینصورت با تغییر معلول همیشه تغییر کوتاه مدت خواهید داشت.

باید کار ریشه ای انجام بشه یا به قول قدیمیها دندون خراب رو از ریشه کند.

حالا شما یه رفتار بد دارید که میخواهید تغییر بدید از اونجایی که این رفتار معلول هست نمیتونید با تغییر اون یه تغییر پایدار داشته باشید بلکه باید ریشه این رفتار رو پیدا کنید و تغییر بدید به همین راحتی. مثلا عصبانیت. شما عصبانی میشید به دلیلی (علت) و حرفهایی میزنید که بعدا به شدت از اونها پشیمون میشید. شاید این حرفها به قدری بد باشند که دل شریک زندگیتون رو بشکنن یا باعث جریحه دار شدن غرور کسی بشن و هیچگاه دیگه نشه جبرانشون کرد.حالا فرض کنید میخواهید این رفتارو تغییر بدید شما نمیتونید توی عصبانی شدن تغییری ایجاد کنید بلکه باید دلیل عصبانی شدن رو تغییر بدید. به طور مثال شما انتقاد پذیر نیستید و به محض انتقاد ازتون از کوره در می رید.اینکه بگید دفعه بعد که کسی انتقاد کرد عصبانی نمیشم موجب تغییر نخواهد شد بلکه شما باید انتقاد ناپذیری رو تغییر بدید. مثلا به جنبهای مثبت انتقاد سازنده فکر کنید به اینکه به جای عصبانی شدن به هر انتقادی به خوبی فکر کنید و اگر درست بود سعی کنید فکر به حالش کنید و اگر هم غلط بود بتونید در کمال ارامش از خودتون دفاع کنید. در این جور مسایل همیشه کسی که عصبانی میشه بازنده خواهد بود و همه حق را به نفر درگیری میدن حتی اگه انتقادش به دور از واقعیت باشه.

اگر این مطلب برای شما سودمند بود لطفا کامنت بذارید یا اگه نجربه ای توی این زمینه دارید که شاید برای کسی مفید باشه...ممنون

منتظر مطالب بعدی ما از آنتونی رابینز باشید....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۲۳
تیم دانشکده موفقیت

هممون دلمون میخواد تغییر کنیم انگار این تو ذات آدمهاست به هر حال انسان زاده شده برای تکامل و تغییر اولین آجر تکامل هست.
گاهی نیاز به این تغییر توی رفتارمون، شخصیتمون، لباسمون، وضعیت مادیمون، وضعیت ظاهریمون احساس میشه.دلیل این تغییر هر چی که باشه ایجاد تغییر یک مسیر بیشتر نداره. مهم این نیست ما میخوایم چی رو تغییر بدیم مهم اینکه چطور باید این کارو بکنیم. برخلاف اینکه خیلی از کارشناسان میگن تغییر کار خیلی سخته اصلا این طور نیست همین تفکر که باعث میشه ما خیلی سخت دست به تغییر بزنیم چون وقتی میگیم کار سختی هست ناخوداگاه به خودمون میگیم که به احتمال زیاد توی این کار موفق نمیشیم و همین تفکر ما را از عمل کردن باز میداره.
طی مطالعات زیادی که انجام شده برای ایجاد یک تغییر یک دقیقه بیشتر فرصت نیاز نیست. حالا فرض کنید به این حقیقت اعتقاد داشته باشید توی یک دقیقه خودتونو میتونید تغییر بدید ایا واقعا از همین الان شروع به تغییر توی زمینه هایی که میخواید نمی کنید؟!!
ساختمان تغییر ساده است بخش اولش تصمیم گیری و بخش دومش اقدامه. توی بحث تصمیم گیری شما باید اونقدر دلایل محکم داشته باشید که یک تصمیم قاطع برای تغییر بگیرید. اگر دلایلتون محکم نیست یا فقط علاقه به تغییر  دارید تغییری در کار نخواهد بود.
معمولاً 30 ثانیه اول رو شما باید به دلایلی که برای تغییر وجود داره فکر کنید هرچی میتونید دلایلتون رو محکم تر کنید. به تمام جنبه هایی که این تغییر ممکن برای شما به ارمغان بیاره فک کند و اون رو در ذهن خود نگه دارید بعد از این 30 ثانیه باید تصمیم بگیرید که قطعا میخواهید این تغییر رو در زندگیتون ایجاد کنید یا نه. در 30 ثانیه دوم شماقدمهایی که برای تغییر مورد نیاز نیست هست توی ذهنتون لیست کنید و اولین قدم را انتخاب کنید و از همان شروع کنید و در همین حین قدم بعدیتون رو مشخص کنید.تا میتونید قدمهاتون رو کوچک انتخاب کنید. این یک دقیقه مهمترین بخش تغییره و اگر درست انجام بشه شما به سرعت میتونید تغییر رو انجام بدید و خود به خود قدمهای بعدی رو هم بر میدارید.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۵:۳۰
تیم دانشکده موفقیت

تصور بکنید فروشگاهی وجود داشت که برنامه ریزی ذهنی می فروخت. می توانستید از این فروشگاه هر خود انگاره، باور و نگرشی را که می خواهید آن را در کامپیوتر ذهنتان قرار بدهید، خریداری کنید .اگر فروشگاهی با این مشخصات وجود داشت و می توانستید از آن آنچه را می خواهید خریداری کنید، چه چیزی را انتخاب می کردید؟ پیشنهادی دارم.به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که شادترین و موفق ترین مردم در دنیای شما از چه باورهایی برخوردارند و بعد همین باورها را برای خود انتخاب کنید. این باورها را در کامپیوتر مغز خود بارگیری کنید و بعد همان برنامه آنها را به اجرا بگذارد.

خوشبختانه، با توجه به صدها مصاحبه با اشخاص موفق، دقیقاً می دانیم که آنها چگونه برنامه ریزی شده اند و از دوران کودکی به بعد چه باورهایی را در من آدم بسیار خوبی هستم و قرار است که به موفقیتهای »: خود ایجاد نموده اند. مهم ترین باوری که می توانید برای خود انتخاب کنید این باور است بزرگ در زندگی خود دست یابم.هر اتفاقی که تاکنون برای من روی داده، از اتفاقات خوب گرفته تا بد، بخشی از دستیابی به موفقیتی است که به طور«. یقین به آن دست خواهم یافت اگر قطعاً بر این باور باشید که تضمین شده هستید که به موفقیت دست پیدا کنید، اگر بر این باور باشید که همه موانع و مشکلات برای آن است که به موفقیت برسید، در این صورت لحظه ای متوقف نمی شوید .برای خودتان هدفهای بزرگ و عالی در نطر می گیرید و با هر شکستی که می خورید، با نیرویی مضاعف دوباره دست به کار می شوید.شما با تغییر دادن اندیشه خود، زندگی تان را تغییر می دهید .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۷ ، ۱۵:۲۰
تیم دانشکده موفقیت

یکی از فیلم ھای مورد علاقه من فیلمه فارست گامپه. فارست گامپ داستان کسیه که نمیدونه ناخودآگاه ازش انتظار میره که بھترین دستاوردھا و موفقیت ھا رو داشته باشه، اما دقیقا ھمینطوری عمل می کنه. در یکی از سفرھاش پینگ پنگ رو امتحان می کنه و وقتی که به خودش میاد میبینه رسیده به سطح مسابقات جهانی! دوستاش رو از مرگ حتمی نجات میده و موفقیت ھای زیادی که در طول فیلم به دست میاره... اما جالبه بدونید که اون فرد اینقدر باھوش نبود که بدونه افراد عادی نمی تونن چنین دستاوردھا و موفقیت ھایی داشته باشن.

ھمه ی ما در جوونی مون به نوعی برنامه ریزی شدیم و می دونیم که مسیر کلی زندگی ما به چه سمتیه و چه محدودیت ھایی داریم. ھیچکس به ما نگفته که مثلا " تو وکیلی میشی و سالی 300 میلیون تومن درآمد داری" یا " تو نجار میشی و سالی 20 میلیون درآمد داری". بلکه با توجه به تجربیات و اطلاعاتی که از والدینمون و دیگران در طول سال ھای سال دریافت کردیم، یک تصویر ناخودآگاه ذھنی از فردی که باید باشیم، درآمدی که شایستگی و توان داشتنش رو داریم، میزان جذابیتی که داریم و به طبعش اینکه ھمسر ما چقدر می تونه جذاب باشه و ... رو در ذھن خودمون شکل می دیم.

اگر در ھر لحظه ای از زندگی، در ھر کدوم از این حیطه ھا، به دستاورد ھا و موفقیت ھایی بیشتر از محدودیت ھای ذھنی ای که برای خودمون قائل شدیم برسیم، سر و کله ی خود تخریبی پیدا می شه تا ما رو به ھمون مسیر قبلی، ھمون روش زندگی قبلی، برگردونه.

علت اینکه این اتفاق می افته اینه که ذھن ما نمی خواد ما آسیب ببینیم یا احساس ناراحتی داشته باشیم و رنج ناشی از قرار گرفتن در یک موقعیت ناشناخته که محدودیت ھای قبلی ما رو نقض می کنه رو حس کنیم.

علت اصلی وجود عاملی به نام خود تخریبی، محافظت و مراقت از ماست تا ما رو در یک حالت ایمن قرار بده، و یا ما رو به خاطر نقض الگو ھا و برنامه ریزی والدینمون و یا سایرین تنبیه کنه

راجع به این موضوع فکر کنید. اگر بیشتر از انتظاری که از خودتون دارید و باورش کردین پول در بیارین، ھومیو استیسیس فورا دست به کار میشه تا این حالت جدید و ناشناخته رو از بین ببره و شما رو به روال زندگی قبلی برگردونه، به ھمین دلیل شما شغل پردرآمدی که به تازگی به دست آورده بودی رو از دست میدی و اخراج میشی... چرا؟ چون به طور کاملا اتفاقی و ناگھانی شرکت تصمیم میگیره تعدیل نیرو کنه... یا به فروشگاه ھای مختلف میری و حسابی خرید میکنی... چرا؟ چون خرید کردن با مزه است!!! باحاله!

برای این خود تخریبی ھا مدام استدلال میاری و توجیه می کنی و با این کار ناخودآگاه جلوی موفقیت ھای خودت رو میگیری و ھمیشه یه روال زندگی ثابت رو میگذرونی.چیزی که اینجا داره واقعا اتفاق می افته اینه که شما مدام به جایی برمیگردی که در ذھن احساس می کنی بھش تعلق داری،جایی که در اون احساس راحتی می کنی، جایی که واست شناخته شده است و بھش عادت کردی و دقیقا واسه ی ھمینه که می خوای تغییر کنی، اما نمیشه!

اگه ذھن شما برای رسیدن به ھدفی که دارید برنامه ریزی نشده باشه و ھمون برنامه ریزی قبلی خودش رو داشته باشه، شما به چشمه میرسی ولی ھرگز اجازه ی آب خوردن رو به خودت نمی دی... فرصت ھای بی نظیری واست ایجاد میشه اما با بی توجهی از کنارش رد میشی، چون ذھنت آماده نیست. چون ذھنت واسه ی موفقیت برنامه ریزی نشده، و تا دوباره برنامه ریزیش نکنی ھمین آشه و ھمین کاسه!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۶ ، ۱۴:۵۸
تیم دانشکده موفقیت